زندگی بعد از طلاق برای مرد و زن چگونه خواهد بود

زندگی بعد از طلاق

زندگی بعد از طلاق می‌تواند برای افرادی که درگیراش هستند بسیار سخت باشد. افرادی که طلاق می‌گیرند با انواع مشکلات روانشناختی روبرو می‌شوند، مثل: افزایش میزان استرس، کاهش رضایت از زندگی، افسردگی، افزایش مراجعه به پزشک و افزایش کلی خطر مرگ‌ و میر در مقایسه با افراد متاهل.

در کنار از دست دادن مزایای یک ازدواج شاد که می‌تواند در مقابل استرس معمول در زندگی مانند سپر بلا باشد، خود روند طلاق هم وجود دارد. بسته به محل زندگی افراد و شرایط خاص، طلاق می‌تواند پروسه‌ای طولانی و طاقت‌فرسا باشد که شامل سرزنش کردن همدیگر و بررسی تمام جزئیاتی‌ است که باعث شده ازدواج به شکست منتهی شود.

به تمام این آسیب‌های روانی، جدال بر سر گرفتن حضانت فرزندان را هم اضافه کنید. پس کل مراحل طلاق می‌تواند برای خیلی از افراد کابوس باشد.

موضوع دیگری که پیرامون تاثیر عاطفی طلاق شکل می‌گیرد گرایش جمعی یا نیاز روانی برای مراقبت کردن از دیگران است. چرا؟

چون خیلی از افراد متاهل بخش عمده‌ای از هویت شخصی‌شان را از زندگی زناشویی دریافت می‌کنند و خودشان را با برچسب همسر و والد می‌شناسند و نسبت به آن احساس مسئولیت دارند. این ویژگی مخصوصاً در فرهنگ‌های سنتی که جایگاه ویژه‌ای برای ازدواج و تشکیل خانواده قائل‌اند بیشتر دیده می‌شود.

در نتیجه، گذر از طلاق این افراد را اغلب مجبور به تغییر احساسات نسبت به خودشان کرده و روند طلاق را برایشان استرس‌زا می‌کند.

شاید برخی تصور کنند طلاق آخر خط است و دیگر زندگی‌شان رو به افول میگذارد اما طلاق با همه‌ سختی‌هایش احتمالا باعث نابودی زندگی‌تان نخواهد شد. این موارد به چگونگی برخورد شما با مسائل و همین‌طور وضعیت زندگی‌تان قبل از تصمیم برای جدایی برمیگردد و بر شرایط بعد از طلاق تاثیر میگذارد.

بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده روی مشکلات روانشناختی بعد از طلاق تمرکز کرده است و این در حالی‌ست که مطالعه روی اینکه افراد چطور بتوانند بهتر با طلاق کنار بیایند خیلی رایج نیستند.

تاثیر روانشناختی طلاق

تحقیقات جدیدی که در مجله روانشناسی خانواده منتشر شده تاثیر روانشناختی طلاق بر روی میانسالان ایالت متحده امریکا را مورد بررسی قرار داده است. پروژه زندگی میانسالی با جامعه آماری بالغ بر 7000 زن و مرد امریکایی، دو طیف از افرادی که طی ده سال از هم جدا شدند را مورد بررسی قرار داده است.

در این پروژه عوامل مختلف زندگی از جمله خصوصیات شخصیتی، موضوعات عاطفی، زمان مراجعه به پزشک و رضایت از زندگی مورد پرسش قرار گرفته است.

کایل بوراسا و همکارانش از دانشگاه آریزونا مطالعاتی را در زمینه طلاق انجام دادند که طی آن 1639 شرکت‌کننده میانسال امریکایی بررسی شدند و درباره وضعیت تاهل و رضایت زناشویی از آن‌ها سوال شد. در این بین افراد زیادی هم بودند که طلاق را پشت سر گذاشته بودند و بررسی شد که چطور توانستند با اثرات طلاق مقابله کنند.

برای رزرو وقت زوج درمانی تماس بگیرید:

88652505 | 88652502 | 021

نتایج نشان داد که به صورت کلی افرادی که طلاق گرفتند نسبت به افرادی که ده سال از ازدواج‌شان می‌گذرد رضایت کمتری از زندگیشان دارند. این مورد به خصوص در مورد خانم‌ها بیشتر صدق می‌کرد. در حالیکه تفاوت رضایت از زندگی بین طلاق‌گرفته‌ها و متاهل‌ها خیلی کم بود.

همانطور که انتظار می‌رفت سطح رضایت از زندگی بعد از طلاق رابطه مستقیمی با این داشت که زوجین چه ازدواجی را پشت سر گذاشته بودند و چه درکی از ازدواج داشتند.

خانم‌هایی که ازدواج خیلی خوبی نداشتند فکر می‌کردند که بعد از طلاق زندگی بهتری خواهند داشت و خانم‌هایی که ازدواج‌شان کیفیت بالاتری داشت بعد از طلاق رضایت‌شان از زندگی کمتر از دوران تاهل‌شان بود.

به طور کلی نتیجه این تحقیقات منعکس کننده مطالعات قبلی است و نشان می‌دهند که زنان و مردان متاهل نسبت به همتایان طلاق‌ گرفته خودشان شادتر هستند که البته این نتیجه بیشتر بین خانم‌ها به چشم می‌خورد تا آقایان.

با این حال آن‌هایی که ازدواج موفقی ندارند بیشتر به دنبال طلاق گرفتن هستند و حتی طلاق به آن‌ها کمک می‌کند تا از سواستفاده‌های کلامی و بدنی ازدواج‌شان رهایی پیدا کنند و به زندگی خودشان ادامه بدهند.

تاثیر دیدگاه‌های فرهنگی بر اثرات طلاق

واضح است که تفاوت‌های فرهنگی تاثیر زیادی روی دیدگاه‌های مربوط به ازدواج و طلاق دارند.

در بسیاری از فرهنگ‌ها فارغ از اینکه ازدواج چقدر کیفیت پایینی داشته باشد، طلاق شرم‌آور است و این باعث می‌شود زنان و مردانی که دیدگاهی کاملاً سنتی به ازدواج دارند از یکدیگر «طلاق عاطفی» بگیرند و ممکن است دیدگاه‌شان نسبت به زندگی از پایه نابود شود.

این موضوع مخصوصاً در مورد خانم‌ها صادق است چون در اکثر فرهنگ‌ها این زنان هستند که بار اصلی طلاق را به دوش می‌کشند.

همچنین این نتایج نشان می‌دهد که زن و مرد ازدواج و طلاق را به شکل متفاوتی تجربه می‌کنند. از آن جایی که زنان نسبت به مردان روی ازدواج‌شان سرمایه‌ گذاری عاطفی بیشتری انجام می‌دهند پس ازدواج ناموفق و طلاق بر آنان تاثیر عاطفی مخرب‌تری می‌گذارد و احتمال افسردگی در زنان بالاتر خواهد رفت.

خیلی مهم است که بدانیم طبق آمار ایالت متحده امریکا فقط نیمی از «ازدواج‌های اول» از مرز 20 سال گذشتند، پس این اطلاعات به ما در درک تاثیر ازدواج و طلاق روی رضایت از زندگی کمک می‌کنند و می‌توانند برای رفع نیازهای روانی همه افرادی که درگیر این موضوع هستند مفید باشد.

برای زوج‌هایی که ممکن است بخواهند طلاق بگیرند بسیار مهم است که قبل از خاتمه دادن به رابطه‌شان به کیفیت ازدواج‌شان نگاهی کلی داشته باشند.

افرادی که برای فرار از سواستفاده کلامی و عاطفی طلاق می‌گیرند ممکن است در دراز مدت زندگی بهتری برای خودشان بسازند و این در حالی‌ست که استرس کوتاه مدتی را به خاطر طلاق گرفتن تجربه می‌کنند.

متخصصان سلامت روانی که با زنان و مردان طلاق‌ گرفته در ارتباط هستند باید از مشکلات روانی ناشی از استرس و افسردگی آگاهی کافی داشته باشند (به خصوص در مورد آقایان) و در صورت لزوم بیماران را به مشاور ارجاع بدهند.

همان طور که کایل بوراسا و همکارانش در پایان مطالعات‌شان خاطر نشان می‌کنند، طلاق اغلب استرس‌زاست اما روی رضایت از زندگی تاثیرگذار است و این تاثیر به نوع ازدواج فرد بستگی دارد. برای خیلی از خانم‌ها پایان دادن به ازدواجی بد می‌تواند کلید اصلی زندگی بهتر باشد.

هنوز هم تاثیری که طلاق روی سلامتی زنان و مردان می‌گذارد باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد و این کار هم توسط اعضای خانواده و هم متخصصان روانشناسی و پزشکی باید انجام شود تا مسائل روانشناختی و کاهش رضایت از زندگی به حداقل برسد.

اگرچه بعد از طلاق ممکن است نجات پیدا کنیم یا حتی شکوفا شویم اما تلاش برای طلاق و رهایی از یک زندگی ناخوشایند چیزی است که هیچ کس نباید به تنهایی با آن روبرو شود.

افرادی که طلاق می‌گیرند باید در کنار حمایت خانواده و دوستان زیر نظر مشاور هم باشند تا بتوانند راحت‌تر استرس و فشاری که روی‌شان است تحمل کنند، یاد بگیرند چطور باید به مسیرشان ادامه دهند و پیامدهای ناشی از طلاق را برطرف کنند.

سخن آخر اینکه درست است که طلاق به طور فزاینده‌ای در سراسر جهان رواج دارد اما این موضوع از درد عاطفی ناشی از آن کم نمی‌کند و یادگیری مقابله با این درد و ادامه دادن می‌تواند کلید یک زندگی موفق باشد.