اخیراً یکی از آشنایان به من میگفت کاش فرزندانم که حالا از آب و گل در آمدهاند میفهمیدند که من چقدر برای بزرگ شدنشان زحمت کشیدهام. حتی اضافه کرد که: ” بچههای من خیلی خودخواه هستند. آنها پرتوقع و خودمحورند”.
آشنای من خودش را مادری فداکار و سخاوتمند میداند که هر کاری انجام داده فقط بخاطر فرزندانش بوده و همیشه گله میکند که فرزندانش هر چه خواستند داشتهاند در حالیکه هم نسلهای او این گونه نبودهاند. آنها باید در خانه میماندند و از والدینشان مراقبت میکردند.
با اندکی تعجب به گله و شکایتهایش گوش دادم. درست است که یکی از پسرانش در چین زندگی میکند و یکی از دخترانش به قاره دیگری مهاجرت کرده اما من میدانستم که فرزندانش مرتباً از طریق تلفن و ایمیل با او در ارتباط هستند.
فرزندانی که در نزدیکیاش زندگی میکردند مرتب به او سر میزنند و تلاش میکنند مادر پیرشان زندگی راحتی داشته باشد. بنظر من فرزندان او از خودخواهی فاصله زیادی داشتند. بعد از خودم پرسیدم که این زن همین گونه از فرزندانش هم انتقاد میکند؟
اگر چنین است احتمالاً انتقادهای عصبی او باعث ایجاد حس بدی در فرزندانش میشود و حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد و به جای اینکه فرزندانش را وادار به انجام خواستههای خود کند باعث شود بیشتر از قبل از او دور شوند.
من متعجب بودم که واقعاً چه کسی خودخواه است؟ بچهها یا مادرشان؟
حتما بخوانید :بسیاری از مشکلات روانشناختی با رواندرمانی و دارودرمانی قابل حله.
برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید:
88652505 | 88652502 | 021
2. همه چیز را به خودتان نگیرید.
اینکه کسی به شما بگوید خودخواه هستید لزوماً به این معنا نیست که کار اشتباهی انجام داده باشید. معنی آن احتمالاً میتواند این باشد که شما کار مورد پسند آنها را انجام ندادهاید. کاری که ممکن است به نفع خودشان بوده باشد اما ضرورتاً برای شما مناسب نیست.
فرزندان زنی که مثال زدیم هم همین کار را کردند. آنها مساله را شخصی نکردند بلکه با کمک یکدیگر تغییرات مهمی را در زندگی مادرشان به وجود آوردند.
3. دست از فرض کردن بردارید.
ما معمولاً فرضیاتی نادرست یا گمراهکننده ارائه میدهیم. اگر کسی شما را متهم به خودخواه بودن کرد قبل از ارائه هر فرضیهای با صدایی آرام و متفکرانه از او بپرسید منظورش از این حرف چیست؟
آیا میتواند توضیح دهد که شما به چه دلیل خودخواه هستید؟ آیا دوست دارد شما کارها را به گونه دیگری انجام دهید؟
مسائل فرهنگی را در نظر بگیرید. گاهی ما به خودخواهی متهم میشویم چون مطابق هنجارهای اجتماعی رفتار نکردهایم. مثلاً از نظر اجتماعی بچهدار شدن حرکتی فداکارانه است و اگر کسی نخواهد بچهدار شود خودخواه است.
اما آیا واقعاً این مساله درست است؟ تقریباً هر کسی که تا به حال تشکیل خانواده داده به دلایلی خودخواهانه بچهدار شده است: نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن، جلب رضایت والدین خودمان، پیوند نزدیکتر و محکمتر با همسرمان، زندگی مطابق عرف جامعه و بسیاری دلایل خودخواهانه دیگر.
این دلایل مشکلی ندارند اما اگر ما بپذیریم که به دلایلی خودخواهانه بچهدار میشویم شاید در آینده کمتر از برآورده نشدن نیازهایمان توسط فرزندانمان گله کنیم.
4. فراموش نکنید که گاهی کمی خودخواهی لازم است.
خودخواهی سالم نه تنها به ما یادآوری میکند تا از خودمان مراقبت کنیم بلکه این امکان را فراهم میسازد تا بتوانیم از دیگران مراقبت کنیم.
مراقبت از دیگران، سخاوتمند بودن و از خود گذشتگی رفتارهایی کاملاً ایثارگرانه نیست. چرا که باعث میشود در ما حس خوبی ایجاد شود که تا حدودی خودخواهی است.
پس این میزان خودخواهی کاملاً سالم است