تعیین اینکه چه رفتارهایی پرخاشگرانه هستند، ممکن است از چیزی که فکرش را میکردید سختتر باشد.
اول بیایید ببینیم پرخاشگری چیست؟
پرخاشگری چیست؟
چندین دهه روی رفتارهای خشونتآمیز تحقیق شده؛ طی سالیان، اکثر محققین بر این تعریف توافق دارند:
«هر اقدام عمدی، برای آسیب رساندن به افرادی که نمیخواهند آسیب ببینند.»
5 بُعد پرخاشگری
بیایید تعریف بالا را دقیقتر بررسی کنیم:
1. خشونت باید عمدی باشد
یعنی تصادفی صدمه زدن به دیگران، پرخاشگری به حساب نمیآید؛
اما چرا؟
زیرا اتفاقات تصادفی رخ میدهند، و تمایل محققین حوزهی پرخاشگری بر رفتارهای خصمانهای که با هدف آسیب رساندناند، میباشد. تمرکز بر عمدی و غیرعمدی بودن رفتارها روی دستگاه قضایی هم تاثیر گذاشته، بدین شکل که صدمه زدنهای ناخواسته محکومیتهای سبکتری میگیرند.
حتما بخوانید :2. کافی است فقط اقدام به رفتار پرخاشگرانه کنید، حتی اگر با موفقیت انجام نشود
برای مثال، مشت زدن شما به فردی، همچنان رفتاری خشونتآمیز است حتی اگر مشتتان بر او فرود نیاید. موفقیت در انجام عملی پرخاشگرانه به طور عمده وابسته به شرایط است.
بهتر است دربارهی چگونگی اینکه افراد از ابتدا به دیگران آسیب نرسانند، هم مطالعه کنیم.
یکی دیگر از استنباطهای مهم واژهی «اقدام» این است که پرخاشگری نوعی رفتار است. مطمئناً، پرخاشگری فرآیند روانشناختی نامرئیای، مثل یک احساس (عصبانیت) یا نوعی ادراک (تمایلات خصمانه) نمیباشد.
حتما بخوانید :3. آن رفتار حتماً باید به شخص صدمه بزند
آسیب زدن به شخص انگیزهی موجود در آن عمل است، که این جنبهی اصلی پرخاشگری میباشد. ممکن است انگیزههای دیگری هم پشت رفتار باشند اما صدمه زدن هم باید بین آنها دیده شود.
اشکال مختلف آسیب رساندن: آسیب رساندن شکلهای متفاوتی دارد، از جراحتهای فیزیکی تا یک درد عمیق روحی-روانی یا از دست دادن جایگاه اجتماعی و شغل. شکل آسیب وارد شده تنها از این جهت مهم است که آن رفتار در کدام یک از شاخههای پرخاشگری جای میگیرد، اما تا زمانی که هدف از یک رفتار صدمه زدن باشد، رفتاری خشونتآمیز محسوب میشود.
4. خشونت باید نسبت به شخص دیگری باشد
آنها میتوانند به خودشان یا اشیاء آسیب بزنند، اما هیچ یک از اینها پرخاشگری نیستند. اقدام به خودکشی یا رفتارهای «خود جرحی بدون خودکشی» با وجود اینکه به شخص صدمه وارد میکنند، اما چون هدف آن، خود شخص است در مفهوم پرخاشگری بررسی نمیشود (اگرچه با هم مرتبطاند).
آسیب به اشیاء بیجان هم پرخاشگری به حساب نمیآید زیرا تاثیرش نسبت به زندگی ارزشمند یک انسان کمتر سهمگین است.
برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید:
5. قربانی باید نخواهد که آسیبی ببیند
اگر طرفین بر سر انجام این گونه رفتارها توافق کرده باشند، چیزی که در یک سری نمایشها دیده میشود، پرخاشگری نیست.
با این وجود، به نظر میرسد مردم خودشان فرض میکنند آن رفتار غیر اخلاقی بوده یا نه، و خیلی به اظهارات ذکر شده توجهی ندارند. مطمئناً هنوز هم کشتن یا مصدوم کردن دیگران جزء جرایم خشن هستند، حتی اگر برگهی رضایت نامه با امضای قربانی داشته باشید.
بازرسان به دنبال ایناند که معیار آخر پرخاشگری، با تعریف مدرن «گرفتن رضایت از قربانی» مطابق باشد.
۵ بُعد گفته شده از مفهوم پرخاشگری، مهم هستند. حتی با این ابعاد سفت و سخت، همچنان موارد بیشماری وجود دارند که این تعریف مشخص نمیکند، رفتار خشونتآمیز هست یا نه!
حتما بخوانید :سوالات تأمل برانگیز دربارۀ پرخاشگری
دربارۀ آسیب به حیوانات (غیر انسان) چه طور؟
همچنان نامشخص است که آیا آسیب به حیوانات هم جزئی از پرخاشگری محسوب میشود یا صدمه زدن به آنها نوعی غریزهی انسانی میباشد.
به عقیدهی ما این تبعیضی ناعادلانه است، و معنای خشونت باید به نحوی گسترش یابد تا شامل حیوانات هم شود. بنابراین آیا بهتر است این قانون برای تمام موجودات زنده به کار رود؟ اگر کسی روی کابینت آشپزخانه را با محصولات ضد باکریایی تمیز کند و تعداد بیشماری از باکتریها را به قتل برساند، آیا این نوعی پرخاشگری به حساب میآید؟ حد و مرز مورد نظر در این موضوع دقیقاً کجاست؟
در مورد صدمه به اشیاء بیجانِ انسان-نما چی؟
با پیدایش رباتها و هوش مصنوعی، خیلی از وسیلههای بیجان در حال شبیه شدن به انسان هستند. خیلی از پیشخدمتهای خانگی رباتهایی مثل «اَلِکسا»، «سیری» یا «گوگل هوم»اند، که مردم میتوانند با آنها تعامل کنند و به آنها احساس داشته باشند.
همچنان که رباتها و موجودات غیر واقعی دارند بیشتر و بیشتر شکل ما میشوند، هم از نظر ظاهر و هم توانایی، آیا صدمه زدن به آنها نوعی خشونت به شمار خواهد رفت؟
دربارۀ دفاع از خود چه طور؟
طبق تعریف پرخاشگری، حفاظت از خودتان با صدمه زدن به شخص مهاجم، نوعی رفتار خشونتآمیز تلقی میشود. این قضیه کمی مشکل ساز است، زیرا اغلب فکر میکنیم که رفتارهای «دفاع از خود» اساساً متفاوتاند با رفتارهای کینهتوزانهای که هدفشان آسیب رساندن است.
همچنین اگر رفتارهای دفاع از خود را از تعریف پرخاشگری خارج کنیم، به مشکل دیگری برمی خوریم. افراد زیادی که مرتکب رفتارهای خشونتآمیز شدهاند بر این باوراند که تا حدی میخواستند از خودشان محافظت کنند.
اقدامات نظامی و جنگی بر این اساس مدعیاند که در حال جلوگیری از حملات قریب الوقوع هستند.
همان طور که میبینید، جدا کردن رفتارهای دفاع از خود نسبت به پرخاشگری بسیار پیچیده است، و به راحتی نمیتوان تشخیص داد کدام یک خشونتآمیز میباشند.
اگر از دیگران دفاع کنیم یا از فرد مهاجم انتقام شخص آسیب دیده را بگیریم چه؟
انگیزهی بسیاری از رفتارهای مخرب، تمایل ما برای حفاظت از دیگران یا تلاش در گرفتن انتقام برای کسی است که صدمه دیده. افراد زیادی میگویند که این رفتارها خارج از محدودهی عملهای کینهتوزانه با عنوان پرخاشگری قرار میگیرند.
مطمئناً این اقدامات خیرخواهانه با خشونت متفاوتاند نه؟ ممکن است متفاوت نباشند. انگیزههای جامعه ستیز و خیرخواهانه منحصر به فرد نیستند و میتوانند همزمان رخ دهند.
والدینی را تصور کنید که با امید تصحیح رفتارهای مشکلساز فرزندشان، او را تنبیه میکنند. آنها رسماً به کودک آسیب میزنند اما به طور کلی هدفشان خیرخواهانه است.
تروریستهایی که اعمال فجیع خشونتآمیز مرتکب میشوند، مدعی هستند که تمایلشان برای انجام این کارها حفاظت از گروهشان در برابر نیروهای ظالم است.
توجیه قاتلهای سریالی برای کشتن آدمها، مراقبت از سایر انسانهاست. اگر ما اعمال خشونتآمیز با اهداف خیرخواهانه (مثل تنبیه کودک، تروریستها و …) را از پرخاشگری حذف کنیم، در این صورت بخش مهم و عظیمی از تعریف خشونت را نادیده گرفتهایم.
چه میشود اگر قربانی متوجه آسیبی که دیده، نشود؟!
اگر به شخصی صدمه وارد شود و او تشخیص ندهد، آیا همچنان پرخاشگری است؟ اگر آسیب وارد شده در حدی بیاثر بوده که حتی قربانی متوجه آن نشده، آیا هنوز پرخاشگری به حساب میآید؟
ارتکاب جرم توسط مجرم چه تاثیری بر افراد نزدیک قربانیان میگذارد؟
تشخیص و تمایز خود از دیگران مسئله مهمی برای تعیین عمل خشونتآمیز است. البته، این تفاوت بین خودمان و دیگران بسیار کمرنگ میشود اگر پای روابط خیلی نزدیک (مثل والدین و بچهها یا زوجین) در میان باشد یا در فرهنگهایی که افراد به یکدیگر وابسته هستند.
بنابراین، در چه شرایطی آسیب به عزیزان و نزدیکانمان نوعی آسیب به «خود» ما هم به حساب میآیند؟ به عبارتی این صدمات چه اثراتی بر عزیزان قربانیان دارند؟
حتما بخوانید :دربارهی آسیب زدنهای با اجبار و تهدید چه طور؟
تصور کنید کسی روی سرتان تفنگ گذاشته، اسلحهای به دستتان میدهد، و دستور میدهد به فرد دیگری شلیک کنید، وگرنه به شما شلیک میکند. اگر از آنها پیروی کنید، حتی برای نجات جان خودتان به عنوان عملی پرخاشگرانه تلقی خواهد شد.
به کودکان سربازی که از خانوادههایشان جدا شده و سپس به آنها القاء میکنند که به دیگران صدمه بزنند، فکر کنید.
آیا رفتارهایشان در جنگ واقعاً نوعی خشونت است؟ تعریف جدید خشونت، نمیتواند در موقعیتهایی که ارادهی فرد در تنگاست صحیح باشد؛ در این زمان انتخابهایمان، قصد و نیت واقعیتمان را نشان نمیدهند.
از یک جهت، این سوالات تأمل برانگیز برای بیان تعریف یکپارچهای از خشونت، گیج کننده بودند. از جهت دیگر، برای رفتارهای پیچیدهای مثل پرخاشگری چنین چالشهای مفهومی همواره رخ میدهند.
زمینههای این چنینی که مفاهیم زیادی میتوان از آنها برداشت کرد، منجر به تحقیقات بیشتری میشوند تا بفهمیم آیا حد و حدود تعیین شده بین خشونت و سایر مفاهیم مناسب هست یا نه.
با ابزارهای قویتر (که مطمئناً، تعریف واضحتری از اینکه چه چیزهایی خشونتاند و چه چیزهایی نیستند)، میتوانیم امیدوار باشیم که به شکل کارآمدتری تومور پرخاشگری را از جامعهمان در آوریم.
این مقاله ترجه ای بود از این مقاله در سایت psychologytoday.com
ما از ساعت 8 تا 21 در کلینیک هستیم. برای رزرو وقت مشاوره و روانشناسی تماس بگیرید: