یکی از مفاهیم مهم در روانشناسی که تأثیر زیادی بر رفتار، تصمیمگیری و موفقیت افراد دارد، “منبع کنترل”(Locus of Control) است. این مفهوم به چگونگی درک افراد از علت موفقیتها و شکستهایشان اشاره دارد. به عبارت دیگر، منبع کنترل نشان میدهد که افراد تا چه حد باور دارند که اتفاقات زندگیشان تحت کنترل خودشان است یا به عوامل بیرونی وابسته است.
به عبارت دیگر سهم خود و محیط را در اتفاقات مهم یا حتی روزمره چقدر در نظر میگیرید؟ اهمیت این موضوع از این جهت است که، هنگام مواجه با چالشها نوع برخورد شخص و تا حدی انگیزه و نوع حل مسئله را مشخص میکند. زمانی که مشکلی پیش میآید افراد با منبع کنترل بیرونی انگیزه و اعتمادبنفس کمتری برای حل آن مییابند در حالی که افراد با کنترل درونی بیشتر به سمت حل آن برمیآیند.
یکی از موقعیتهای چالش برانگیز برای هر شخصی، مهاجرت است؛ بنابراین نحوه رویارویی افراد مهاجر با چالشها میتواند بسیار تعیین کننده باشد به همین دلیل تصمیم گرفتیم در ادامه بعد از تعریف منبع کنترل درونی و بیرون و شرح کامل ویژگیهایش، به تاثیر و اهمیت آن در بین مهاجران بپردازیم.
منبع کنترل درونی و بیرونی به چه معناست؟
مفهوم منبع کنترل اولین بار توسط روانشناس آمریکایی جولیان راتر (Julian B. Rotter) در دهه ۱۹۵۰ معرفی شد. راتر در نظریه یادگیری اجتماعی خود بیان کرد که افراد درک متفاوتی از علت رویدادهای زندگیشان دارند. او این مفهوم را روی یک طیف در نظر گرفت که از “منبع کنترل درونی” تا “منبع کنترل بیرونی” متغیر است.
بعدها، این نظریه توسط روانشناسان مختلفی توسعه پیدا کرد و تحقیقات نشان داد که منبع کنترل میتواند بر عملکرد شغلی، تحصیلی، سلامت روان و حتی روابط بین فردی تأثیر بگذارد. که در ادامه به تحقیقی که در این باره بر روی مهاجران انجام شده، میپردازیم.
انواع منبع کنترل:
۱. منبع کنترل درونی (Internal Locus of Control)
افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند، معتقدند که نتایج زندگیشان عمدتاً به تلاش، تصمیمات و رفتارهای شخصیشان بستگی دارد. این افراد بر این باورند که مسئولیت موفقیتها و شکستهایشان بر عهده خودشان است و میتوانند با تلاش و برنامهریزی، زندگیشان را بهبود دهند.
ویژگیهای افراد با منبع کنترل درونی:
- احساس مسئولیتپذیری بالا
- اعتمادبهنفس در مواجهه با چالشها
- انگیزه قوی برای تلاش بیشتر
- تمایل به یادگیری از اشتباهات و تلاش برای پیشرفت
- کاهش احتمال اضطراب و استرس ناشی از عدم کنترل روی زندگی
مثال: یک دانشآموزی که در امتحان موفق شده است، اگر منبع کنترل درونی داشته باشد، میگوید: من موفق شدم چون سخت درس خواندم و برنامهریزی خوبی داشتم.
۲. منبع کنترل بیرونی (External Locus of Control)
افرادی که دارای منبع کنترل بیرونی هستند، معتقدند که رویدادهای زندگی تحت تأثیر عوامل بیرونی مانند شانس، سرنوشت، دیگران یا شرایط محیطی است. این افراد کمتر احساس کنترل روی زندگی خود دارند و اغلب شکستها را به شرایط خارج از اراده خود نسبت میدهند.
ویژگیهای افراد با منبع کنترل بیرونی:
- تمایل به سرزنش شرایط یا دیگران برای شکستها
- احساس ناتوانی و بیقدرتی در تغییر زندگی
- کاهش انگیزه برای تلاش بیشتر
- افزایش احتمال استرس و اضطراب به دلیل عدم کنترل روی اتفاقات زندگی
مثال: اگر همین دانشآموز با منبع کنترل بیرونی در امتحان موفق شود، ممکن است بگوید: «سوالها خیلی آسان بود» یا «معلم نمره خوبی به من داد.» و اگر شکست بخورد، ممکن است بگوید: «استاد سختگیر بود» یا «شانس نداشتم.»
احتمالا شما نیز در موقعیتهای مختلف از هر دو دیدگاه برای تفسیر موفقیت یا شکستهایتان استفاده کردهاید اما اینبار توجه کنید که بعد از هر نگاه چه احساسی در شما به وجود میآید؟ از جنس ناامیدی است یا از جنس توانمندی؟
“ما باید باور داشته باشیم که اقدامات ما می تواند آینده را تغییر دهد. حتی اگر فقط کمی باشد. حتی اگر فقط یک شکاف کوچک در دیوار چیزی باشد که به نظر می رسد سرنوشتی تغییر ناپذیر است.”
این نقل قول از «تا انتهای زمین» جوهر یک منبع کنترل درونی را به تصویر میکشد، جایی که افراد بر این باورند که اعمالشان میتواند بر نتایج تأثیر بگذارد، حتی در مواجهه با چیزی که ممکن است مانند یک واقعیت یا سرنوشت بیرونی طاقتفرسا به نظر برسد. کار گروسمن اغلب پیامدهای روانشناختی عمیق زندگی در منطقهای پر از درگیری را بررسی میکند، جایی که عاملیت شخصی دائماً در برابر پسزمینه نیروهای سیاسی-اجتماعی گستردهتر آزمایش میشود.
این موضوع عاملیت شخصی در مقابل سنگینی شرایط بیرونی با سازگاری روانی که مهاجران ممکن است با آن مواجه شوند، طنین انداز می شود، به ویژه آنهایی که از رژیم های استبدادی میآیند، جایی که کنترل بر زندگی فرد ممکن است محدودتر باشد. روایت گروسمن به تفکر در مورد چگونگی انتخاب افراد و مسئولیتپذیری شخصی در سایه آنچه ممکن است سرنوشتی تسلیمناپذیر به نظر برسد دعوت میکند.

تحقیقی درباره چالشهای روانشناختی مهاجران
زبایدزه (Anat Zabaidze) و همکاران تحقیقی با این عنوان «پریشانی روانی در میان مهاجران» انجام دادند که بر مشکلات یک سال اول مهاجرت تمرکز داشت. این پژوهش بر روی ۶۰۰ نفر اجرا شد. به گفتههای پژوهشگران این مطالعه از این جهت اهمیت داشت که علیرغم حمایتهای قابل توجه از سمت کشور مقصد، هنوز پریشانی روانی در میان مهاجران دیده میشد بنابراین تصمیم گرفته شد تا این موضوع بیشتر بررسی شود.
همان طور که پیشتر اشاره شد، علیرغم ساختارهای حمایتی مانند دورههای رایگان زبان، برنامههای بازآموزی و کمکهای مالی دولت، میانگین سطح ناراحتی روانی در میان این مهاجران بیشتر از جمعیت بومی بود. این نشان میدهد که حمایت مادی، اگرچه ضروری است، اما برای کاهش کامل ناراحتی روانی کافی نیست.
طبق بررسیهای انجام شده، مهاجرانی که پریشانی روانی بالاتری در سرزمین مادری داشتند، بعد از مهاجرت هم میزان پایهی آشفتگیشان بیشتر از بقیه بود.
از سایر مواردی که احتمال پریشانی روانی آنها را بالا میبرد، احساس بیگانگی و از دست دادن کنترل را تشدید میکرد، تفاوت های فرهنگی، تغییر از یک جامعه جمعگراتر و یا وابسته به مراجع قدرت به یک جامعه دموکراتیک و فردگرا بودند.
برخی از عوامل مثل حمایت اجتماعی از طرف همسالان، انسجام خانواده، و کنترل ادراک شده بر زندگی به عنوان محافظ در برابر پریشانی مورد توجه قرار گرفت. با این حال، اثربخشی این عوامل متفاوت بود. به عنوان مثال، حمایت اجتماعی در کاهش پریشانی برای برخی افراد بیشتر از دیگران تاثیرگذار بود.
۵ سال بعد، مطالعهی دیگری بر روی همین ۶۰۰ نفر انجام شد و نشان داد که در حالی که مواردی مانند اشتغال و مهارت زبان بهبود یافتند، احساسات ذهنی رضایت و هویت در طول زمان بهبود نیافته و حتی در بین سالمندان بدتر شدند.
این نشان میدهد که پریشانی روانی لزوماً با گذشت زمان در کشور میزبان کاهش نمییابد، و این فرض را به چالش میکشد که سازگاری به طور طبیعی طی سالها بهبود مییابد.
مطالعه دیگری که توسط زبایدزه یا همکارانش انجام شد، چگونگی تأثیر جنگ بر سطوح استرس این مهاجران را بررسی کرد. جالب اینجاست که علیرغم آسیبهای ناشی از جنگ، پریشانی بعد از جنگ در بین مهاجران بالاتر از سطح قبل از جنگ نبود. این امر به احساس سرنوشت مشترک و انسجام جامعه در طول بحرانهای ملی نسبت داده میشود که میتواند به عنوان یک حائل روانی عمل کند.
تفاوتهای جنسیتی در تظاهرات پریشانی روانشناختی مشاهده شد، به طوری که زنان به طور کلی سطوح بالاتری را گزارش میکردند. این با مواجهههای مختلف با عوامل استرسزای روانی اجتماعی و شاید بیان فرهنگی متفاوت پریشانی، مرتبط بود.
جنبه طولی این مطالعه بینش های ارزشمندی را در مورد چگونگی تکامل حالات روانی در طول زمان ارائه می دهد، که اغلب در مطالعات مقطعی جمعیتهای مهاجر وجود ندارد.
بسیاری از مشکلات روانشناختی با رواندرمانی و دارودرمانی قابل حله.
برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید:
88652505 | 88652502 | 021
تحقیقی درباره تاثیر کنترل درونی و بیرونی در مهاجران
پژوهش دیگری توسط آنات زبایدزه و همکاران انجام شد که مفهوم کنترل درونی و بیرون را به عنوان یک عامل تعیین کننده در در سازگاری روانی مهاجران با محیط جدید در نظر میگرفت.
همانطور که اشاره شد کنترل، یک مفهوم روانشناختی است که درک افراد از میزان کنترلی که بر زندگیشان دارند را بیان میکند. این مفهوم به دو دسته اصلی تقسیم میشود: منبع کنترل داخلی و خارجی، که هر کدام پیامدهای مشخصی برای تجربه مهاجر دارند.
منبع کنترل درونی به این باور اشاره دارد که اقدامات فرد به طور مستقیم بر نتایج تأثیر میگذارد. افراد با این جهت گیری تمایل دارند موفقیت یا شکست خود را به تلاش یا انتخاب شخصی نسبت دهند. برای مهاجران، این طرز فکر میتواند منجر به تعامل فعال با چالشهای پس از مهاجرت، مانند یادگیری زبان محلی، یافتن شغل، و شرکت در فعالیتهای اجتماعی باشد. یک مرکز کنترل درونی ممکن است انعطافپذیری، خوشبینی، و رویکردی فعالانه برای هدایت پیچیدگیهای یک چارچوب فرهنگی و اجتماعی جدید را تقویت کند!
منبع کنترل بیرونی نشان میدهد که نتایج عمدتاً توسط نیروهای خارجی -سرنوشت، شانس یا تأثیر دیگران تعیین میشود. مهاجران با این دیدگاه ممکن است کمتر احساس قدرت کنند که شرایط خود را تغییر دهند، و مشکلاتی را در سازگاری با موانع بیرونی مانند تفاوتهای فرهنگی، تبعیضهای سیستمی یا صرفاً دستی که با آنها برخورد شده است نسبت میدهند. این میتواند منجر به سطوح بالاتری از پریشانی روانی شود، زیرا این افراد ممکن است وضعیت خود را تا حد زیادی غیرقابل تغییر درک کنند که به طور بالقوه باعث ایجاد احساس درماندگی و تسلیم شدن میشود.
در این تحقیق هم یک سری تفاوتهای جنسیتی دیده میشد، به نحوی که جنسیت یک عامل مهم در چگونگی تأثیر منبع کنترل بر نتایج روانشناختی بود. مردان با منبع کنترل بیرونی، بیشتر تحت تأثیر قرار گرفتند و در مقایسه با زنان ارتباط قویتری با پریشانی نشان دادند. این ممکن است به دلیل انتظارات فرهنگی در مورد نقشهای مرد به عنوان ارائه دهندگان و تصمیم گیرندگان باشد، جایی که محدودیتهای بیرونی میتوانند ضعیفتر شوند.
مهاجرانی که منبع کنترلشان درونی بود، راحتتر در کشور مبدا ادغام شده بودند؛ آنها به احتمال بیشتری از راهبردهای خودانگیخته برای تعاملات و زندگی روزمره استفاده میکردند که منجر به بهبود نتایج سلامت روان میشد. در مقابل، کسانی که منبع کنترل خارجی داشتند ممکن بود از مشارکت فعال و شبکههای حمایتی کناره گیری کنند و منزوی شوند.
در مدلهای آماری استفاده شده، منبع کنترل به عنوان یک عامل اصلی نشان داده شد که چطور تاثیر زیادی در نحوه درک مهاجران از تجربیاتشون داره. حتی وقتی سایر عوامل مثل رویدادهای زندگی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و ویژگیهای شخصی هم در نظر گرفته میشد، تاثیر یک منبع بیرونی روی استرس روانی هنوز واضح بود، مخصوصاً در میان مردان.
این مطالعه نشان داد که چگونه منبع کنترل بیرونی میتواند تأثیر رویدادهای منفی زندگی، مانند بیکاری یا کمبود حمایت اجتماعی، را تشدید کند. برای افرادی که پیشتر رویدادهای زندگی را خارج از کنترل خود میدیدند، این عوامل بیرونی میتوانند احساس پریشانی و درماندگی را افزایش دهند.

آیا منبع کنترل میتواند تغییر کند؟
اگرچه در این تحقیق به طور خاص و عمیق بررسی نشده است، اما نتایج آن نشان میدهد که منبع کنترل ممکن است ثابت نماند. با گذشت زمان و تجربه موفقیت یا شکست در کشور جدید، موقعیت کنترل افراد ممکن است تغییر کند. کسانی که به نتایج مثبت دست مییابند، ممکن است احساس کنند که قادرند بیشتر سرنوشت خود را در دست بگیرند.
یافتههای کار زبایدزه پیامدهای گستردهای برای سیاستگذاری و حمایت روانی از مهاجران دارد که میتوانند به شکلهای مختلف در جهت بهبود شرایط آنها عمل کنند:
- برنامههای توانمندسازی: مداخلاتی که بر تقویت منبع کنترل داخلی تمرکز دارند میتوانند مهاجران را در زمینه عاملیت شخصی، مهارتهای تصمیمگیری و فراهم کردن محیطهایی که آنها بتوانند نتایج ملموس از اقدامات خود ببینند، حمایت کنند. این برنامهها به افراد کمک میکنند تا احساس کنند که میتوانند بر زندگی خود تأثیرگذار باشند و این خود باعث افزایش اعتماد به نفس و توانمندی فردی آنها میشود.
- خدمات بهداشت روانی: روشهای درمانی، بهویژه درمان شناختی-رفتاری، میتوانند به مهاجران کمک کنند تا ادراک خود از کنترل را تغییر دهند. با اصلاح نگرشها و افکار منفی که میتوانند احساس عدم کنترل را ایجاد کنند، درمانهای شناختی-رفتاری میتوانند به مهاجران کمک کنند تا در صورت نیاز، احساس پریشانی آنها کاهش یابد و یک منبع کنترل درونی تقویت شود.
- ابتکارات سازگاری فرهنگی: در نظر گرفتن پیشینههای فرهنگی و درک اینکه در برخی فرهنگها ممکن است منبع کنترل بیرونی رایجتر باشد، اهمیت دارد. برنامهها باید به گونهای طراحی شوند که این دیدگاهها را محترم بشمارند و در عین حال بهطور ملایم و تدریجی توانمندسازی شخصی را تشویق کنند. این رویکرد میتواند به مهاجران کمک کند تا بهطور طبیعی و بدون فشار، منبع کنترل درونی را پذیرفته و به کار بگیرند.
- مشارکت اجتماعی: تشویق مشارکت در جامعه میتواند نقش مهمی در تغییر دیدگاه مهاجران در خصوص کنترل داشته باشد. وقتی افراد در یک جامعه میبینند که همقطاران آنها از طریق تلاش شخصی موفق میشوند، این امر میتواند به عنوان یک اثبات اجتماعی عمل کند که نشان میدهد منبع کنترل داخلی میتواند نتیجهبخش باشد. این نوع حمایت اجتماعی در ایجاد اعتماد به نفس و انگیزه بسیار مؤثر است.
- مطالعات طولی: برای فهم بهتر چگونگی تغییر منبع کنترل در طول زمان پس از مهاجرت، لازم است که تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود. مطالعات طولی میتوانند نمایی پویاتر از سازگاری روانی مهاجران ارائه دهند و نشان دهند که چگونه این تغییرات در طول زمان بر سلامت روان و رفتار آنها تأثیر میگذارند.

تحقیقات Zabaidze به وضوح نشان میدهد که منبع کنترل نقش بسیار مهمی در سازگاری روانی مهاجرانی ایفا میکند. این تحقیق نشان میدهد که وقتی مهاجران منبع کنترل خود را بیرونی میبینند، با پریشانی روانی شدیدتری مواجه میشوند، به ویژه این اثرات در مردان مشهودتر است. در مقابل، کسانی که احساس میکنند میتوانند کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند (منبع کنترل درونی)، نتایج بهتری در زمینه یکپارچگی روانی و سلامت روان نشان میدهند.
این نکته میتواند به افرادی که قصد مهاجرت دارند بسیار سودمند باشد زیرا با آگاهی به این موضوع و تقویت آن میتوانند از بروز پریشانی روانی پس از مهاجرت به نوعی پیش گیری کنند.
علاوه بر این، این مطالعه به درک عمیقتری از روانشناسی مهاجران کمک میکند و تأکید دارد بر این که سیاستها و مداخلات باید به طور فعال توانمندی فرد در کنترل و مدیریت زندگی خود را شناسایی کرده و از آن استفاده کنند. این رویکرد میتواند به مهاجران کمک کند تا چالشهای مهاجرت را به شکل موثرتری پشت سر بگذارند و در نتیجه توانایی آنها در سازگاری و پیشرفت در محیط جدید تقویت شود.
کلینیک چمان با تیمی از روانشناسان متخصص در زمینه اختلالات روانشناختی، آماده ارائه خدمات درمانی به مراجعین است. علاوه بر این، خدمات آنلاین ویژهای نیز برای مهاجرین عزیز در نظر گرفته شده تا به راحتی از پشتیبانی روانشناختی بهرهمند شوند.
گرآوری و ترجمه: رویا ابراهیمی/ سارا صدرالدینی