اگر از مشتاقان یادگیری مفاهیم روانشناسی و توسعه مهارتهای فردی باشید احتمالا نام کتاب انسان در جستجوی معنا را بسیار شنیدهاید! کتابی که چراغ اول تولد رویکرد معنا درمانی یا همان لوگوتراپی را روشن کرد. همان رویکردی که قدرت گزینش درونی و یافتن معنا در زندگی را عامل اصلی بقا در برابر طوفانهای زندگی میداند. در این محتوا از مجله روانشناختی چمان میخواهیم با دقت بیشتری به پاسخ این پرسش بپردازیم: معنا درمانی چیست؟
تولد معنا درمانی
برای درک صحیح معنا درمانی که روانشناسان آن را با اصطلاح تخصصی لوگوتراپی نیز میشناسند ابتدا باید یک شخصیت تاثیرگذار و ماندگار در عرصه روانشناسی را بشناسیم که توانست رنج عمیق زندگی را به درسی برای جهانیان تبدیل کرده و اینگونه نام خود را برای همیشه در یادها باقی بگذارد.
ویکتور ای. فرانکلُ، نویسنده کتاب انسان در جستجوی معنا و کارگردان اصلی رویکرد معنا درمانی، یک پزشک و روانشناس اتریشی است که تحت تاثیر آموزههای زیگموند فروید و الفرد ادلر جای پای خود را در دنیای روانشناسی محکم کرد. انتصاب به عنوان مدیر بخش اعصاب و روان بیمارستان روچیلد در سال ۱۹۳۰ موجب شد تا این پزشک جوان هرچه بیشتر در دنیای پیچیده روان انسانها غرق شود.
نظریه روان درمانی حاصل یک مطالعه طولانی مدت و تخصصی در این روزگار خوش ویکتور فرانکل به عنوان پزشک نبوده است بلکه لوگوتراپی از دل بدترین و تاریکترین روزهای زندگی او بیرون آمد. روزهایی که فرانکل خود را به عنوان یک اسیر یهودی در اردوگاههای کار اجباری نازیها یافت و خیلی زود فهمید که تمام اعضای خانواده حتی همسرش که باردار بود را از دست داده است.
چشمانتان را ببندید و برای لحظاتی خود را در چنین شرایطی تصور کنیدُ، حتی تصور آن نیز دشوار است! احتمالا اگر کسی در چنین شرایطی فکر خودکشی به سرش بزند همگی تایید خواهیم کرد که نبود فرصت درمان افسردگی، او را به سمت خودکشی برده و این کاملا طبیعی و قابل درک است آنچه که به راحتی قابل درک نیست شاید همین امید به زندگی در ویکتور فرانکل و تاکید بر یافتن معنای زنده بودن در چنین شرایط وحشتناکی باشد!
بنابراین تولد معنا درمانی را میتوان حاصل تولد دوباره و زنده بیرون آمدن فرانکل از اردوگاههای کار اجباری نازی در دهه ۱۹۴۰ دانست.
بنیان اصلی نظریه لوگوتراپی بر این باور عمیق استوار است که انسانها میتوانند با تمرکز بر یافتن معنا و هدف در زندگی سختیها و رنجهای آن را تحمل کنند بدون آنکه این دوران دشوار اثری مخرب بر روح و روان انها باقی بگذارد.
امروزه معنا درمانی توسط انجمن روانشناسی امریکا به عنوان یکی از مکاتب علمی مبتنی بر روان درمانی شناخته شده است.
معنا درمانی چیست؟
فرانکل، پدر رویکرد لوگوتراپی، بر این باور بود که زندگی و زنده بودن موهبتی است که به انسان هدیه داده شده و تا اخرین نفس معنایی در ان جاری است. او اعتقاد داشت که در عمق وجود همهی ما نیروی قدرتمندی به نام “ اراده برای یافتن معنا” وجود دارد که بیدار کردن ان در شرایط سخت میتواند نوشداروی ما برای عبور از اتفاقات و افراد مسموم باشد.
معنا درمانی میگوید: همه چیز را میتوان از یک انسان گرفت جز یک چیز، انتخاب نگرش و نوع فکر در هر شرایطی، که آخرین آزادی انسان است. از اینجا میتوان دریافت که معنا درمانی به دنبال این است که به انسانها بگوید شما در میان تمام جبرها همواره از یک اختیار دائمی برخوردار هستید و آن انتخاب نوع نگرش نسبت به بحرانی است که در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستید.
حواستان باشد که با تکیه بر این تعریف، بنیان نظری قدرتمند لوگوتراپی را با توهمات سرخوشانه روانشناسی زرد و مثبت اندیش اشتباه نگیرید.
معنا درمانی به دنبال نادیده گرفتن و انکار درد موجود و گردش در عالم خیال و رویا نیست.
معنا درمانی استیصال و رنج اکنون شما را به رسمیت شناخته و ابراز آن را لازم میداند اما تاکید دارد که اگر تلاش کنیم از اراده یافتن معنا استفاده کرده و معنای فراتر از آنچه که در لحظههای پر درد اکنون میگذرد.
معنا درمانی را میتوان به نوعی مکمل رویکرد درمانی پذیرش و تعهد دانست که غالبا برای درمان انواع اختلالات اضطرابی و خلقی مانند افسردگی کاربرد دارد. شباهت اصلی دو رویکرد این است که هر دو انها بر تلاش برای پذیرش انچه که جبر روزگار بر ما تحمیل کرده و تمرکز بر قدرت اراده فردی جهت مدیریت افکار و احساس در سختیهای زندگی تاکید دارد.
این عقیده مبتنی بر شکوفایی حاصل از تجربیات فرانکل در اشویتس و تلاش برای یافتن معنا از طریق رنج بوده است. شاید با خود فکر کنید که چطور یک انسان میتواند در شرایطی غیر عادی مانند اردوگاههای کار اجباری نازی که دهشتناکی و طاقت فرسایی شرایط ان به سمبلی از خشونت و جنایت در تاریخ تبدیل شده است به دنبال یافتن معنای زندگی باشد. آیا فرانکل یک انسان استثنائی نبود؟
دکتر فرانکل از طریق بسط و توسعه مکتب معنا درمانی تلاش کرد تا بگوید همهی ما اگر بخواهیم میتوانیم یک ویکتور فرانکل باشیم زیرا همهی ما آخرین سلاح یعنی قدرت تغییر نگرش و کنترل افکار خود را داریم. توجه داشته باشید که ما تنها از امید و سخت جانی صحبت نمیکنیم بلکه منظور امید همراه با تغییر نگرش و مدیریت افکار برای حفظ نیروی جسمی و روحی است.
اگر به دقت در نظریات ویکتور فرانکل و به ویژه کتاب انسان در جستجوی معنا تامل کنید در خواهید یافت که ویکتور فرانکل نیز در هفتههای ابتدایی حضور خود در اردوگاه کار اجباری به لحاظ روانی به شدت تحت فشار بوده و ادامهای برای زندگی خود متصور نبوده است اما خیلی زود تلاش کرد تا با توجه به نشانههایی که او را به سمت یافتن معنا و تغییر نگرش هدایت میکردند اطمینان یابد که زندگی نباید در اتاقهای گاز اشویتس پایان یابد.
لوگوتراپی در پی این است که هر کدام ازما بتوانیم در زمان مناسب این نشانهها را درک کنیم.
واژه لوگوتراپی از کلمه “لوگوس” برگرفته شده است که در زبان یونانی برای مفهوم “معنا” به کار برده میشود. لوگوتراپی به شما کمک میکند تا معنای خاص و ویژه زندگی شخصی خود را دریابید.
این رویکرد به دنبال تزریق معناهای کلیشهای و عام پسند به زندگی تمام انسانها نیست زیرا اعتقاد دارد که تاباوری روانشناختی و صفات شخصیتی هر فرد متفاوت میباشد بنابراین باید یافتن معنا را شخصی سازی کنیم.
ویژگی های نظریه معنا درمانی
ویکتور فرانکل بر پایه سه ویژگی اصلی انسانها پایههای فلسفی رویکرد درمانی خود را استوار نموده است که عبارتند از:
- هر انسانی یک هسته اصلی سالم دارد.
- تمرکز و تلاش اصلی انسانها بر این است که دیگران را نسبت به این هسته سالم و منابع درونی ارزشمند خود آگاه ساخته و ابزارهای لازم برای استفاده از این منابع را در اختیار انها قرار دهد.
- زندگی با صعود و سقوطهای خود نشانههای رسیدن به هدف و معنا را در مقابل چشم انسان قرار میدهد و تضمینی برای تحقق تمام اهدف و رسیدن به خوشبختی ندارد.
بر اساس این سه ویژگی، معنا درمانی سه روش مجزا را برای یافتن معنا در زندگی پیشنهاد میدهد:
- بر جای گذاشتن یک اثر از خود یا به پایان رساندن یک عمل.
- کسب تجربه از طریق برخورد با چیزی یا کسی.
- تغییر نگرش نسبت به رنجی که اجتنابناپذیر است یا همان نگاهی دوباره به مفهوم جبر.
فرض های اصلی معنا درمانی کدامند؟
شاید بتوان اینطور ادعا کرد که شعار اصلی معنا درمانی همان شعر معروف سهراب سپهری است که میگوید: “ چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!” اما این تغییر نگرش به معنای سرشاخ شدن با رنج جبری و رفتار قهرآلود با خود یا دیگران نیست بلکه منظور استفاده از قدرت بلامنازع تغییر نگرش برای رسیدن به ارامش میباشد.
بر همین اساس خوب است که ۶ فرض اصلی رویکرد لوگوتراپی را به دقت درک کنیم:
جسم، ذهن ، روح
انسان موجودی است که از سه بعد جسم، ذهن و روح ساخته شده است که در یونان باستان آنها را با واژههای سوما، روان و نوس میشناسند.
ویکتور فرانکل در مکتب معنا درمانی بر این باور است که همهی ما بدن و ذهن را داریم اما روح جوهره اصلی انسان است که کسی در گذر از رنجهای زندگی موفق خواهد بود که بتواند معنا را در روح خود پیدا کند.
زندگی همواره معنایی دارد
شعار اصلی دکتر فرانکل در لوگوتوراپی این است که زندگی حتی در بدترین شرایط دارای معنا است. به این معنا که حتی در وحشتناکترین و غیر قابل کنترلترین شرایط همچنان سطح بالاتری از نظم وجود دارد که شامل معنای زندگی است و ما باید آنقدر ذهن و روح خود را پالایش کنیم تا به این معنا برسیم.
انسان اراده دائمی برای یافتن معنا دارد
منطق معنا درمانی بر این باور استوار است که انسان همواره ارادهای برای یافتن معنای زندگی دارد. این اراده به معنای انگیزه برای رسیدن به قدرت و لذت نیست بلکه منظور قدرت ذهن و روح انسان برای هماهنگی با یکدیگر است که به انسان کمک میکند تا از رنجها سالم عبور کند.
آزادی برای یافتن معنا
ویکتور فرانکل با سرنوشت شخصی خود و تبیین لوگوتراپی استدلال کرد که انسانها در هر شرایطی آزادی کامل برای یافتن معنا و تغییر نگرش دارند. هیچ کس تحت هیچ شرایطی نمیتواند این آزادی را از آنها سلب کند مگر آنکه خود بخواهند این سلاح را زمین بگذارند و تسلیم شوند.
معنای جاری در هر لحظه
فرض پنجم معنا درمانی بر این نکته تاکید دارد که انسانها برای یافتن معنا در تصمیمات خود باید به گونهای رفتار کنند که وجدان اخلاقی و پایبندی به ارزشهای درست جامعه در لحظات آنها جاری باشد.
فرانکل با تکیه بر این فرض میخواهد بگوید که برای نجات از یک شرایط بد نیاز نیست که حتما همرنگ جماعت شویم بلکه باید بر انجام آنچه که اخلاقی و درست است تمرکز کنیم.
انسانها منحصر به فرد هستند
ویکتور فرانکل همواره تاکید داشت که تک تک انسانها کاملا منحصر به فرد بوده و غیر قابل جایگزین هستند. باور به این فرض کمک میکند تا زمانی که همراه با گروهی دیگر از افراد در شرایط دشواری هستیم فکر نکنیم که به ناچار باید محکوم به سرنوشتی مشابه آنها باشیم.
فرانکل در رویکرد معنا درمانی بر این مسئله تاکید دارد که اگر قدرت یافتن معنا و تغییر نگرش را پیدا کنیم میتوانیم از دل رنجها به سوی موفقیت حرکت کنیم. این تغییر به سرعت یک چشم بر هم زدن اتفاق نخواهد افتاد اما دیر یا دور بودن آن به معنای غیرواقعی بودن آن نیست.
بر همین اساس میتوان گفت که معنا درمانی به دنبال کمک به انسانها برای مقاوت در برابر ناملایمات تحمیلی یا انتخابی زندگی از طریق استفاده درست از منابع معنوی میباشد. دکتر فرانکل احساس گناه را به عنوان فرصتی برای تغییر می دانست که اگر به درستی درک و تحلیل شود میتواند احساس پذیرش و تعهد را به همراه داشته باشد که دروازه آرامش است.
معنا درمانی چه زمانی کاربرد دارد؟
این روزها رویکرد لوگوتراپی در کنار رویکردهای دیگری همچون درمان هیجان مدار به درمانی قدرتمند و موثر برای درمان انواع اختلالات روانشناختی درگیر با افکار و هیجان تبدیل شده است. اگر شما یا یکی از عزیزانتان با هر یک از این مشکلات روانشناختی درگیر هستید احتمالا نیاز دارید که معنا را یک بار دیگر در زندگی خود پیدا کنید:
- اضطراب
- اختلالات خلقی همچون افسردگی
- سوگ
- دردهای مزمن بدون منشاء جسمی
- فوبیا
- اختلال استرس پس از سانحه
- افکار خودکشی
- سوء مصرف مواد
- و ….
فرانکل به عنوان یک متخصص حوزه اعصاب و روان بر این باور بود که بسیاری سطح پایین بهداشت روان در انسانها به دلیل اضطرابی وجودی پنهان در اعماق ذهن و روح انها است.
او تاکید داشت که انسان عصر حاضر با کمبود معنا و هدف در زندگی دست و پنجه نرم میکند و دچار نوعی خلاء وجودی است که بستری بسیار قدرتمند برای شکلگیری انواع مشکلات اضطرابی می باشد و کیست که انکار کند، اضطراب مادر بسیاری از بیماریهای جسمی و روحی است.
تکنیک های رویکرد معنا درمانی
همانطور که در بخش قبل اشاره کردیم لوگوتراپی متولد شد تا به انسانها اموزش دهد که چگونه ابتدا سرچشمه نیروی معنوی درون خود را پیدا کرده و سپس به ابزارهای لازم برای استفاده درست و به موقع از ان مجهز شوند. سه تکنیک اصلی که روانشناسان متخصص در حوزه معنا درمانی به درمانجویان خود آموزش میدهند عبارتند از: بازتاب، نیت متناقض و گفتگوی سقراطی.
بازتاب
هدف تکنیک بازتاب این است که به شما کمک میکند تا معنای زندگی را در سطحی بالاتر و گستردهتر از مشکلی که اکنون به طور تمام وقت درگیر آن هستید جستجو کنید. با تسلط بر این تکنیک شما یاد می گیرید که چگونه خود را به عنوان جزئی از یک کل در نظر گرفته و مشکلات را صد درصد شخصیسازی نکنید.
این تکنیک با هدف مبارزه علیه بازتاب بیش از حد یا اشتغال ذهنی شدید بر روی یک موقعیت یا فرد اضطرابآور به کار گرفته میشود و نقشی بسیار قدرتمند در درمان اختلالات اضطرابی دارد.
اگر در حال زندگی با همسر مضطرب هستید احتمالا نیاز دارید که تکنیک بازتاب را بیاموزید.
نیت متناقض
این تکنیک خط مقدم رهایی از احساس ترسی است که نسبت به اشیاء یا اتفاقات خاص دارید. در این روش یاد میگیرید که چگنه برای درمان اختلالات اضطرابی و انواع فوبیا در لحظه ذهن خود را مدیریت نموده و با استفاده از رفتارهایی جبرانی همچون به کارگیری طنز، شدت ترس و اضطراب جاری در لحظات خود را کاهش دهید
گفتگوی سقراطی
این تکنیک تنها منحصر به معنا درمانی نبوده و در سایر رویکردهای روان درمانی از جمله روانکاوی و طرحواره درمانی نیز کاربرد دارد.
گفتگوی سقراطی ابزاری بسیار قدرتمند است که به شما کمک می کند تا آینهای مقابل افکار خود بگیرید. در این تکنیک رواندرمانگر به عنوان یک شنونده متخصص و آگاه در مقابل شما مینشیند و تلاش میکند تا از طریق گفتگویی هدفمند و هدایت شده تله شناختی خود را در اینه ببینید.
فواید رویکرد معنا درمانی
کمک گرفتن از تکنیکهای معنا درمانی برگ برنده شما برای افزایش تابآوری روانشناختی است یعنی همان چیزی که مانع از هم پاشیدن شما در شرایط سخت و اجبارهای زندگی میگردد.
پس از پشت سرگذاشتن یک دوره لوگوتراپی احتمالا شاهد پررنگ شدن این ویژگیهای در افکار، هیجانات و رفتارهای خود خواهید بود:
- مدیریت استرس
- پذیرش و تعهد نسبت به انچه که تجربه میکنید
- نوع دوستی
- جایگزینی رویکردی فعال نسبت به اتفاقات زندگی به جای اجتناب و انکار
- شجاعت رویارویی با ترسها
- شوخ طبعی
- خوشبینی غیر افراطی
- مسئولیتپذیری
- سبک زندگی مبتنی بر ارزشها
- خود دوستی
- تقویت ارزشمندی درون
ما از ساعت 8 تا 21 در کلینیک هستیم. برای رزرو وقت مشاوره و روانشناسی تماس بگیرید:
متن مفیدی بود فقط این خط دو ایراد نگارشی داره . . “سعود” اشتباهه “صعود” درسته . و “ده” اشتباهه “به” درسته
زندگی با سعود و سقوطهای خود نشانههای رسیدن ده هدف و معنا را در مقابل چشم انسان قرار میدهد
خوشحالیم مفید بوده و ممنون برای نظری که درباره نگارش دادید.