آیا ما میتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم؟ زمانی که درگیر اضطراب و افسردگی هستید ممکن است حس کنید بر احساساتتان کنترلی ندارید. عواطف ممکن است در شما این احساس را به وجود آورند که هیچ سرچشمهای ندارند و اگر این عواطف از آنچه شما فکر میکنید قویتر باشند باعث سردرگمی شما میشوند.
برای مثال ممکن است شما احساسا عصبانیت کنید تنها به این دلیل که شریک عاطفیتان ظرفها را نشسته است.
تقریباً همه افراد چنین لحظهای را تجربه کردهاند. لحظهای که دچار احساسات شدیدی میشوند اما دلیل آن را نمیدانند. در واقع احساسات پاسخ خودکار ذهن به محرکهاست.
مثلاً زمانی که شما توله سگی رها شده را در تبلیغی تلویزیونی میبینید مغز شما شروع به پردازش آن تصویر در سطح ناخودآگاه شما میکند و این پردازش ممکن است باعث احساس غم و اندوه در شما شود.
اکنون پاسخ احساسی شما به این تصویر بسته به تجربه شما از توله سگ در گذشته ممکن است قوی یا ضعیف باشد.
مثلاً اگر شما داوطلب کمک به پناهگاه سگهای ولگرد باشید ذهن شما به این شرایط عادت کرده و احساساتتان واکنش کمتری نشان میدهد اما اگر به تازگی سگ خود را از دست داده باشید با سیلی از احساسات روبه رو میشوید. اکنون به موضوع «مهارت کنترل احساسات: چگونه احساساتی نباشیم؟» میپردازیم.
حتما بخوانید : غم غربت چیست و چگونه آن را تسکین دهیم؟
همه این احساسات طبیعی هستند و نشانه این هستند که شما انسان هستید. برای مدیریت احساسات روشی درمانی به نام رفتار درمانی دیالکتیک وجود دارد که شامل یک پاسخ عاطفی با عنوان “ذهن عاطفی” و پاسخی فکری با عنوان “ذهن منطقی” میشود.
هیچ یک از این پاسخها به خودی خود کافی نیست چرا که تصویر کاملی برای شما ایجاد نمیکند. چیزی که منجر به “ذهن خردمندانه” میشود در واقع ترکیبی از ذهن عاطفی و منطقی است که پاسخی متعادل را در رفتار ما ایجاد میکند.
حتما بخوانید : چگونه بالغ شویم؟ | خصوصیات افراد پخته چیست؟
اگر ما به طور معمول پاسخ عاطفی ذهنمان را نادیده بگیریم، شرایط طبیعی ذهن برای پردازش را سرکوب کرده و رویکرد ذهن خردمندانه را از دست میدهیم.در اصل تنها زمانی به تعادل ذهن خردمند دسترسی پیدا میکنیم که آنچه ذهن عاطفیمان به ما میگوید را درک کرده و بپذیریم.
5 راهکار برای پذیرش و مدیریت احساسات
1. احساساتتان به شما سرنخ میدهند.
همواره به خاطر داشته باشید که احساسات شما سرنخ مطلبی هستند که ذهنتان میخواهد به شما بگوید. پس درباره آنچه احساس میکنید کنجکاو باشید چرا که احساساتتان شما را در جهت رسیدن به ذهن خردمندانه راهنمایی میکنند. احساسات شما نه تنها سرنخی برای رسیدن به آنچه در ذهن شما میگذرد هستند بلکه شامل اطلاعات حیاتی درباره شما هستند.
حتما بخوانید : خودآگاهی چیست | راههای کسب مهارت خودآگاهی
2. احساسات نه خوب هستند نه بد.
پاسخهای عاطفیای که شما به صورت خودکار میدهید حاصل عوامل متفاوت از جمله تجربیات گذشته، شرایط فعلی و کیفیت خواب شما خواهند بود. واکنش احساسای شما نمیتواند بهتر یا بدتر از واکنش دیگران باشد. احساس غم یا ترس منفی نیستند بلکه در واقع احساسات بیطرف هستند.
3. احساسات برابر با رفتارهای شما نیستند.
شاید شما نتوانید احساسات خود را کنترل کنید اما همیشه میتوانید نحوه عکسالعمل نشان دادن خود به این احساسات را کنترل کنید. برای مثال اینکه از دست کسی عصبانی هستید لزوماً به این معنی نیست که با آن شخص دعوا کنید.
زمانی که کسی میگوید بر احساساتش کنترلی ندارد عموماً منظورش این است که بر اعمال ناشی از احساسات خود کنترلی ندارد.
اینکه احساس عصبانیت کنید خیلی خوب است اما تا زمانی که فکر نکنید به خاطر داشتن چنین احساسی مجبورید به صورت کسی مشت بزنید. شما قادرید احساساتتان را پردازش کنید بدون اینکه در راستای آنها اقدامی انجام دهید.
حتما بخوانید : منفعل پرخاشگر: علت و نشانه های شخصیت منفعل پرخاشگر
4. افکارتان را تغییر دهید.
در هسته عمیقترین احساسات ما باورهایی هستند که آنها را به حرکت درمیآورند. مثلاً زمانی که حس میکنید چیزی را از دست دادهاید غمگین میشوید، زمانی که از هدفتان دور میشوید عصبانی میشوید و زمانی که فکر میکنید اتفاق خوبی قرار است بیافتد خوشحال میشوید.
حتما بخوانید : انواع سوگ و نشانه های آن
اگر دقت کنید متوجه میشوید که با تغییر افکارتان شاید نتوانید شرایط را تغییر دهید اما حداقل میتوانید روش تاثیر این شرایط روی خودتان را تغییر دهید. با تمرین میتوانید افکاری را که منجر به ناراحتی شما میشوند را با افکاری که در شما حس رضایت یا خرسندی ایجاد میکنند جایگزین کنید.
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است فکر کنند که گفتههایشان نزد دیگران احمقانه است و مدام در حال گاف دادن هستند. با کمک درمانگر مناسب میتوان به آنان روشهایی را آموخت تا در این شرایط بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و به این درک برسند که مردم دیگران را چندان قاطعانه قضاوت نمیکنند.
5. دایره توجه خود را تغییر دهید.
ممکن است شما مرتباً نسبت به اطرافیانتان احساس حقارت کنید چرا که پیش خودتان فکر میکنید آنها همیشه عالی هستند و یا در باشگاه بدنسازی ایستادهاید که ناگهان متوجه میشوید کسی در وزن و هیکل شما میتواند وزنههایی سه برابر سنگینتر از وزنههای شما را بلند کند.
حتما بخوانید : درمان خجالتی بودن و کم رویی
در این مواقع شما مانند آهنربایی به این صحنهها جذب میشوید و نمیتوانید نگاه سرشار از تعجب و غبطه خود را از آنها بردارید. اما اگر بتوانید نقطه ثقل توجهتان را تغییر دهید و مثلاً به افرادی که وزنههایی سبکتر از شما میزنند توجه کنید در اصل توانستهاید که به تواناییهای خود بیشتر اعتماد کنید.
کار بهتری که میتوانید در این شرایط انجام دهید این است که بر روی کاری که در حال انجام دادنش هستید تمرکز کنید. در این صورت مقداری از انرژی که از دست دادهاید را دوباره بدست میآورید.
زمانی که شروع کنید احساساتتان را به عنوان سرنخی از سوی ذهنتان بپذیرید و خودتان را بابت آنچه احساس میکنید قضاوت نکنید در واقع توانستهاید این قدرت انتخاب را بدست آورید که به هر رفتاری چه واکنشی نشان دهید.
حتما بخوانید : فهرست خطاهای شناختی
شما در این حالت توانستهاید ذهن عاطفی و عقلانی خود را با یکدیگر ترکیب کرده و بهترین تصمیمگیری را برای خود انجام دهید.
بنابراین پاسخ سوالی که در شروع این مقاله مطرح شد منفی است. ما نمیتوانیم احساساتمان را کنترل کنیم! اما میتوانیم رفتار ناشی از این احساسات را کنترل کنیم. در واقع ما با پذیرفتن احساسات خود میتوانیم مانع از این شویم که احساسات، ما را کنترل کنند.
اگر احساس می کنید در این زمینه با مشکل مواجه شدهاید و برای مدیریت رفتارهای ناشی از احساساتتان به کمک نیاز دارید کلینیک روانشناختی چمان همواره آماده کمک به شماست. با ما در ارتباط باشید و از خدمات درمانگران متخصص ما بهره بگیرید.
عالی بود
ممنونم🙏🙏