دروغ ها و رازها اعتماد را به خطر انداخته و میتوانند به رابطه ما آسیب برسانند و این آسیب گاهاً میتواند غیرقابل جبران باشد. این نکتۀ حیاتی را به یاد بسپارید: اعتماد شکننده است.
همه ما “دروغ مصلحتی” میگوییم. مثلاً در جواب احوال پرسی دیگران میگوییم: “خوبم” در صورتی که واقعاً حالمان خوب نیست اما نمیخواهیم به مخاطب درباره حالمان توضیحی دهیم، یا از هدیهای که گرفتهایم اما دوستش نداریم تعریف میکنیم.
اما در رابطهای صمیمی صداقت عاطفی یعنی به شریکمان اجازه دهیم ما را همانگونه که هستیم بشناسد. مفهوم صداقت فراتر از دروغ نگفتن است. برخی چیزها هم فریب دادن هستند.
مثل: اظهارات مبهم، گفتن نیمی از حقیقت در دل چیزی که حقیقت ندارد، اغراق یا کوچکنمایی کردن، دستکاری کردن اطلاعات، جلوگیری از رسیدن اطلاعات به فردی که این اطلاعات برای او مهم هستند و روی زندگیش تاثیر زیادی میگذارند.
اگرچه ممکن است ما خودمان را فردی صادق بدانیم اما تنها تعداد کمی از ما تمامی افکار و احساسات منفیمان را درباره افرادی که به آنها نزدیک هستیم آشکار میکنیم.
اینکه بتوانیم آسیبپذیر باشیم و با اصالت رفتار کنیم نیازمند این است که شجاع باشیم.
ما برای این کار از روشهایی مانند منطقیسازی (من حقیقت را به شریک زندگیام نمیگویم تا از آسیب رسیدن به او جلوگیری کنم) یا کوچکنمایی (من فقط یکبار این کار را میکنم) استفاده میکنیم که در واقع نوعی دفاع ذهنی است تا ما بتوانیم با تعارضهای روانیای که برای خود ایجاد کردهایم کنار بیاییم.
دروغ به سلامتی ما آسیب میرساند
فراتر از اینکه دروغ باعث پریشان شدن ذهن ما میشود، تحقیقات نشان داده است که دروغ به سلامتی ما نیز آسیب میزند.
قربانی دروغها و فریبهای ما ممکن است با احساس گیجی، اضطراب، عصبانیت، مشکوک شدن، حس طردشدگی یا نیازمندی به رفتار ما واکنش نشان بدهد.
آنها ممکن است به خود شک کنند و عزتنفسشان آسیب ببیند. این افراد غالباً برای بهبود اعتمادی که از دست دادهاند و ارتقای دوباره عزتنفسشان به مشاوره نیاز پیدا میکنند.
ما از ساعت 8 تا 21 در کلینیک هستیم. برای رزرو وقت مشاوره و روانشناسی تماس بگیرید:
آنچه باید فاش کرد
نظرات متفاوتی درباره میزان حقیقتی که دیگران باید درباره ما بدانند وجود دارد. در برخی فرهنگها تا زمانی که فرد خیانتکار محتاط باشد و کسی از قضیه بویی نبرد خیانتی صورت نپذیرفته است.
اخلاقیات در گذر زمان تغییر میکنند: همجنسگراییکه زمانی تابو بوده امروزه با صراحت بیشتری پذیرفته میشود. همچنین در گذشته فرزندخواندگیمخفی نگه داشته میشد یا زمانی فاش میشد که دیگر کودک بزرگتر شده بود. اما امروزه بسیاری از خانوادهها آزادانه فرزندناتنی را انتخاب می کنند.
حتی اگر پس از خیانت شریکهای عاطفی با یکدیگر بمانند بذر بیاعتمادی بین آنها رشد کرده است که گاهی اوقات باعث مسموم شدن رابطه میشود.
از طرف دیگر همه ما حق داریم حریم خصوصی خود را حفظ کنیم. افشای هر چیزی حتی در صمیمانهترین روابط و حتی با دوستان نزدیک، اقوام و درمانگرمان باید اختیاری باشد.
چه زمانی چه چیزی را فاش کنیم
اینکه ما چه چیزی را چه زمان و به چه شکل افشا کنیم همه از عوامل اساسی هستند. زمان و انگیزههای ما باید به دقت مورد بررسی قرار بگیرد. برای بازسازی ازدواجی شکستخورده ممکن است افشای کامل حقایق لازم باشد. مطالعات نشان داده افرادی که عزت نفس بالایی دارند بیشتر میتوانند طرف مقابل را ببخشند.
پیش از افشای هر چیزی لازم است از خودمان بپرسیم: چه دلایل قانعکنندهای برای بازگو کردن حقایق ماجرایی که مدتهاست به پایان رسیده وجود دارد؟
بازگو کردن این حقایق مشکلمان را حل کرده و به عمق صمیمیتمان میافزاید یا مانند جرقهای برای روشن کردن آتش مشاجرات است؟
هر چه مدت زمان فریب دادن شخص مقابل بیشتر شود عزت نفس شما بیشتر آسیب میبیند.
در ایدهآلترین حالت بهتر است قبل از افشای حقیقت نزد کسی که به او دروغ گفتهایم با خودمان خلوت کنیم و اشتباهاتمان را بپذیریم.
در غیر این صورت احساس شرم و گناهی که در ما وجود دارد خود مانعی برای همدلی واقعی با شخصی باشد که به او آسیب رساندهایم. همچنین بهتر است قبل از اقدام به این کار با مشاور درباره مشکلمان صحبت کنیم.
چرا که مشاوران علاوه بر مورد اعتماد بودن میتوانند راهکارهای مناسبی برای بیان آنچه تا کنون پنهان میکردیم به ما معرفی کنند. اگر بتوانیم خودمان را ببخشیمدر موقعیت بهتری قرار میگیریم و بهتر میتوانیم با خشم و احساساتیکه ایجاد کردهایم روبرو شویم.
برای رزرو وقت زوج درمانی تماس بگیرید:
قربانیان خیانت
روشن شدن حقیقت غالباً مفید است. چرا که باعث میشود شخص مقابل رفتارهای گیجکننده یا غیرقابل توجیه ما را درک کند.
در عین حال اینکه متوجه شویم شخصی که دوستش داشتهایم و به او اعتماد کرده بودیم به ما خیانتکرده است میتواند آسیبزننده و ویرانگر باشد زیرا باعث میشود تصویری که از شریک زندگیمان داشتهایم به همراه اعتماد بنفسمان در هم بشکند.
اگرچه ممکن است با بررسی رفتارهای پیشین خودمان درس بگیریم اما ما هرگز در قبال اعمال اشتباه یا کوتاهی شخص دیگری مقصر نیستیم.
زمانی که متوجه میشویم به ما خیانت شده به دنبال توضیحات و دانستن حقایق بیشتر میرویم و به بررسی جزئیات وقایع و مکالمات گذشته میپردازیم، به دنبال سرنخهای فراموش شده یا دروغهایی که شنیدهایم اما متوجه آنها نشدهایم.
در نهایت به طرز دردناکی متوجه میشویم واقعیتی که در آن زندگی میکردیم با واقعیت زندگی شریک زندگیمان بسیار متفاوت بوده است. در صورتی که رابطه به پایان برسد هر دو طرف ممکن است از شرمساری و سرزنش خود رنج ببرند که باعث افزایش غم و اندوه، جدایی و طلاق میشود.
حتی اگر رابطه پابرجا بماند ضرری که متقبل میشوید از بین رفتن اعتماد خواهد بود. مانند آگاه شدن از بسیاری از واقعیتهای زندگیمان، اولین واکنشمان انکار خواهد بود اما به مرور تاثیر این بیاعتمادی بر رابطهمان آشکار خواهد شد.
پس بهتر است برای بهبود روابطمان با خود و عزیزانمان پیش از انجام هر عملی به پیشبینی نتیجه آن در آینده فکر کنیم و آنی تصمیم نگیریم.
کلینیک چمان در مسیر ارتقا سطح زندگی مشترک شما، کنارتان خواهد بود.