این روزها احتمالا کمتر کسی را در اطراف خود پیدا خواهید کرد که حداقل یکبار دغدغه مهاجرت به افکار روزانهاش تبدیل نشده باشد. اگر ساکن کشوری جنگ زده باشید و یا از شرایط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور محل تولد یا زندگی خود رضایت خاطر نداشته باشید مهاجرت می تواند به عنوان کلید یک راه فرار در ذهن شما روشن شود اما افسردگی بعد از مهاجرت تا چه اندازه دغدغه شما بوده است؟ تا به حال افسردگی پس از مهاجرت را تجربه کردهاید؟
سازمان بهداشت جهانی (WHO)، در سال ۲۰۱۹، اعلام کرد حدود ۲۷۲ میلیون مهاجر بینالمللی در دنیا وجود دارند. این رقم چشمگیر، حاکی از آن است که بسیاری از مردم نسبت به زندگی خود در کشوری که متولد میشوند ناراضی بوده و تصور میکنند با مهاجرت میتوانند به یک مدینه فاضله (زندگی رویایی در آرمانشهر) برسند؛ اما باید بدانید که مهاجرت فرآیندی دشوار و پر فراز و نشیب است که میتواند موجب تحمل فشار روانی قابل توجه در یک بازه زمانی طولانی شود و این عامل ریسک درگیر شدن با افسردگی را تا حد زیادی افزایش میدهد.
افسردگی بعد از مهاجرت چیست؟
مهاجرت میتواند مانند وارد شدن به اتاقی تاریک و ناآشنا باشد. احتمالا روزهای اول احساس میکنید که در سرزمینی دور افتاده و ناشناخته هستید، جایی که کسی زبان شما را متوجه نمیشود و برای ارتباط برقرار کردن باید انرژی مازاد خرج کنید اما با گذر زمان چشمان شما به تاریکی عادت کرده و قادر خواهید بود محیط اطراف خود را شناسایی کنید.
در این زمان آرامش بیشتری مییابید و ذهن شما این اجازه را میدهد که به جستجو بپردازید؛ کسی چه میداند شاید چراغ قوهای در آن اتاق تاریک انتظار شما را بِکِشد!
ابهام موضوعی است که از ابتدای خلقت، روان انسانها را آزار داده و بذر جستجوگری را درون آنها پرورش داده است؛ به طوری که ترس عمیق از ناشناختهها باعث شد تا انسانها برای رسیدن به آگاهی و شناخت نسبی از آنچه که احتمالا اتفاق خواهد افتاد تلاش کنند.
شاید پیشرفتهای علمی، اقتصادی، هوافضا و … را مدیون همین ترس از ابهام باشیم اما با تمام این اوصاف همچنان نگرانی مرموز نسبت به ابهامات همواره در لایههای پنهان روان، خودنمایی میکند و مهاجرت یعنی قرار گرفتن در محیطی سرشار از ابهام!
برخی افراد تصور میکنند مهاجرت به سادگیِ برداشتن سوزن از روی نقشه و قرار دادن آن بر نقطهای دیگر از این کرۀ خاکی است، جایی که زندگی خیال انگیزِ داستان شاه و پریان در نهایت محقق میشود.
اگر با چنین ذهنیتی و بدون نگاهی شفاف نسبت به دشواریهای مسیر، قصد مهاجرت دارید بهتر است فعلا چمدانهای خود را کنار گذاشته و به خواندن ادامه دهید.
این فیلم را هم ببینید:
معرفی یک کتاب برای کمک به بهبود افسردگی و اضطراب
نشانههای افسردگی بعد از مهاجرت
وقتی مهاجرت میکنید باید از خانه، خانواده، دوستان، موقعیت شغلی/ تحصیلی و خیلی موارد دیگر بگذرید؛ به عبارت دیگر هر آنچه که در کشور مبدا ساخته بودید را رها کنید تا در کشوری کاملا غریبه از نو شروع کرده و یک زندگی تازه بسازید. رها کردن تمام چیزهایی که به آن دلبسته بودید و قرار گرفتن در الزام ساخت دوبارۀ آنها یا همان از صفر شروع کردن، کار چندان سادهای نیست. آنقدر دشوار است که اگر احساس دلتنگی و فقدان نکنید جای تعجب دارد!
شما در کشور خود از یک «شبکهی حمایتی» برخوردار هستید به این معنا که در صورت بروز یک مشکل یا آسیب روانی میتوانید به آسانی از اعضای این شبکه یعنی خانواده دوستان آشنایان و … حمایت و محبت بیواسطه دریافت کنید اما در کشور مقصد احتمالا تا مدتها چنین شبکهای برای حمایت وجود نخواهد داشت. در چنین مواقعی است که روی پای خود ایستادن و تنهایی به نبرد تن به تن با مشکلات رفتن را با گوشت و پوست و استخوان خود حس می کنید.
در ابتدای مهاجرت با چالشهایی مواجه میشوید که در نگاه اول بسیار ساده به نظر میآیند، چالشهایی که در کشور خود به آسانی اب خوردن از پس آنها بر میآیید اما اکنون در یک کشور غریبه همچون شاخ قولی به نظر میرسند که باید به تنهایی آن را بشکنید. برای مثال خرید مایحتاج روزمره از فروشگاه، رفتن به محل تحصیل یا کار، برقراری ارتباط با مردم در مکانهای عمومی، یافتن خانهای برای اجاره و … اینها مواردی هستند که مهاجرین در روزهای ابتدایی با آن درگیر میباشند.
لازم به ذکر است که شرایط مهاجرت برای افراد مختلف، متفاوت بوده و به عوامل بیشماری بستگی داردعواملی همچون کشور مقصد، نحوۀ مهاجرت (تحصیلی، شغلی و …)، میزان تسلط بر زبان، داشتن اقوام یا آشنا در کشور مقصد، میزان تمکن مالی و تجربه قبلی از زندگی کردن به شکل تنها و مستقل و …
با توجه به موضوعاتی که مطرح شد میتوان گفت که احتمال ابتلا به افسردگی پس از مهاجرت میتواند در کمین هر مهاجری باشد.
بنابراین لازم است که این نوع افسردگی را بشناسید و بدانید برای مدیریت آن چه باید بکنید زیرا هر چه که باشد شما برای یک زندگی آیدهال و شادتر رنج مهاجرت را به جان خریدهاید نه اینکه در منجلاب افسردگی و آسیبهای روانی دست و پا بزنید.
بیایید نشانههای افسردگی را مرور کنیم:
- خلق افسرده در اکثر مواقع روز (احساس غمگینی، پوچی و ناامیدی)
- از دست دادن علاقه برای انجام کارهایی که در گذشته لذت بخش و مفرح بودند
- کاهش یا افزایش اشتها و وزن در حالی که رژیم غذایی خاصی ندارید
- بیخوابی یا پرخوابی
- سراسیمگی یا کندی روانی-حرکتی. در سراسیمگی مدام آشفته هستید و نمیتوانید یک جا بند شوید، برعکس در کندی روانی حرکتی دیگر چابکی سابق را ندارید.
- خستگی یا فقدان انرژی. یعنی هیچ رمقی برای انجام فعالیتهای جسمانی ساده نیز ندارید.
- احساس گناه غیرواقعبینانه و افراطی. مدام خود را سرزنش کرده و به اشتباهات خود فکر میکنید.
- کاهش توانایی فکر کردن یا قدرت تمرکز به معنایی که قادر نیستید ذهنتان را جمع کنید تا به موضوعی مشخص فکر کنید.
- اشتغال ذهنی فراوان درباره مرگ و خودکشی
روانشناسان بالینی بر این باور هستند که اگر ۵ مورد از نشانههای بالا را هر روز به مدت حداقل ۲ هفته تجربه کنید، ممکن است به افسردگی مبتلا باشید.
اما برای تشخیص نهایی بهتر است به درمانگر مراجعه کنید و از برچسب زدن به خود نسبت به اختلالات روحی و روانی مختلف اجتناب کنید.
کشوری که به آن مهاجرت میکنید، قطع به یقین از جنبههایی با کشور مادری شما تفاوتهای چشمگیری دارد که برخی از این تفاوتها مثبت هستند مثل آزادی بیشتر در زمینههای مختلف، تفریحات لذت بخش، جذابیتهای بصری، اماکن تاریخی و گردشگری که تمام این موارد در ابتدای مسیر مهاجرت، نوعی روحیهی کنجکاوی و ماجراجویانه را در شما زنده میکنند تا به اکتشاف محیط خود بپردازید.
به این ترتیب ممکن است در بدو ورود با خود بگویید که این نوع از افسردگی شایعه یا توهمی بیش نیست، اما باید بدانید بعد از عادت کردن به جذابیتهای جدید آن کشور، افسردگی یا همان غم غربت به سراغ شما میآید و در این زمان است که باید گوش به زنگ بروز نشانههای افسردگی بعد از مهاجرت باشید.
برای درک بهتر استرس و افسردگی پس از مهاجرت، دیدن فیلم بروکلین (Brooklyn) به کارگردانی جان کرولی ساخت سال ۲۰۱۵ را پیشنهاد میکنیم.
این فیلم داستان مهاجرت دختر جوانی از ایرلند به آمریکا را نشان میدهد که چطور زندگی خود را رها کرده و برای ساخت یک زندگی بهتر سختیها و چالشهای مهاجرت را به جان میخرد و در نهایت چطور به چنین مشکلاتی واکنش نشان میدهد.
رابطه عاطفی از راه دور بعد از مهاجرت
هنگام مهاجرت کردن، ممکن است شرایط به نحوی باشد که نتوانید همراه شریک عاطفی یا همسر خود مهاجرت کنید بنابراین غم دوری از کسی که عاشق او هستید نیز به دیگر چالشها افزوده میشود. اگر قصد حفظ رابطه خود را دارید لازم است که نکاتی را در نظر بگیرید.
همان طور که قطعا میدانید اپلیکیشنهای مختلفی برای برقراری ارتباط آنلاین وجود دارند که میتوانند در کسری از ثانیه امکان برقراری ارتباط تصویری با دلدار را برای شما فراهم کنند اما هر اندازه که وضوح و بزرگی تصویر قابل قبول باشد همچنان یک جای کار میلنگد و آن معجزهی «حضور» فرد در کنار شماست.
زمانی که شخصی به شکل فیزیکی در کنار شما حضور داشته باشد ارتباط عاطفی و درک متقابل در سطوح بالاتری شکل میگیرند زیرا شما بسیاری از پیامها را از طریق زبان بدن به یکدیگر منتقل میکنید و از همه مهمتر توانایی لمس شریک عاطفی خود را دارید.
معجزه اکسی توسین را فراموش نکنید!
پوست بزرگترین اندام بدن ماست که احساس لمس خوشایند یا ناخوشایند را به مغز میفرستد. هنگام لمس خوشایند مانند بغل کردن شخصی که دوستش دارید مغز هورمون اكسي توسين آزاد ميکند. با این اتفاق احساس خوبی در شما ایجاد میشود، ارتباط اجتماعی و عاطفی با آن فرد مستحکم شده و هیجانات منفی اضطراب ترس و غم کاهش میابند.
میتوان رابطه عاطفی از راه دور را به غذایی تشبیه کرد که تا حدی شما را سیر میکند (مانند غذای هواپیما) اما تمام مواد مغذی و مورد نیاز بدن شما را تامین نمیکند.
به همین دلیل اگر برنامهریزی شما به نحوی باشد که بعد از مدتی هر دو به وصال یکدیگر رسیده و بدانید این دوری زمانی تمام خواهد شد، راحتتر میتوانید به اصطلاح، با آن کجدار و مریض سر کنید.
در روزهای ابتدایی مهاجرت ممکن است بخواهید هر روز و هر ساعت با یکدیگر تماس بگیرید زیرا فشار روانی ناشی از این فاصله اضطراب جدایی و ترس از رهاشدگی یا حتی خیانت را به جان شما میاندازد گویی قصد دارید کیلومترها فاصلهی فیزیکی را با این تماسها جبران کنید. اما هیچ کس نمیتواند شریک عاطفی خود را با موبایلی در دست به سرکار، سر کلاس، میز غذا و … حمل کند، دلتنگی هر چقدر هم که باشد هر دو باید به زندگی خود رسیدگی کنید.
بنابراین بهترین کار، برنامهریزی این تماسها و تعیین چارچوبی انعطافپذیر است که هر دو با آن راحت باشید.
همان طور که پیشتر گفته شد، به دلیل عدم انتقال پیام از طریق زبان بدن لازم است توجه زیادی به جملات و نحوهی بیان آنها داشته باشید. گفتگوی صادقانه از هر گونه سوتفاهمی پیشگیری خواهد کرد، اگر خسته هستید یا نمیتوانید صحبت کنید صادقانه به شریک عاطفی خود بگویید زمان دیگری را با توافق یکدیگر تعیین کنید. به این ترتیب مدیریت رابطه آسانتر خواهد شد.
برای رزرو وقت جلسات زوجدرمانی آنلاین با متخصصین چمان به بخش رزرو وقت مراجعه کنید و فرم مربوطه رو پر کنید.
دلایل جدایی زوجین بعد از مهاجرت
شواهد حاکی از آن است که آمار جدایی و طلاق در بین زوجین پس از مهاجرت افزایش می یابد.
بیایید از این منظر روانشناختی به ماجرا نگاه کنیم که وقتی با همسر خود به کشوری کاملا غریبه مهاجرت میکنید آن شخص تنها موجود زندهی آشنا در نزدیکی شماست. همسرتان تبدیل به دوست، همسایه، فامیل و تمام آن کسانی میشود که روزگاری در کشور خود داشتید. به عبارتی شبکه حمایتی شما به فقط و فقط یک فرد محدود میشود.
تصور کنید همراه با همسر خود به کشوری کاملا ناآشنا مهاجرت کردید، هیچ کسی را در آنجا نمیشناسید و به دلیل اینکه هنوز به زبان آن کشور مسلط نیستید، ارتباط برقرار کردن با اشخاص محلی سخت است. در بین این همه غریبگی و سردرگمی، شخصی را به همراه دارید که نیازی نیست برای برداشتن اولین قدمهای برقراری ارتباط، با خود کلنجار بروید که چه بگویید زیرا تمام این مراحل را از سر گذرانده و با او ازدواج کردهاید.
در این بین ممکن است همسرتان تبدیل به هستهی مرکزی دلبستگی شما در کشور غریبه شود، آنگاه از کنار او تکان نخواهید خورد، تمام تفریحات و اوقات فراغت را با یکدیگر میگذرانید، به عبارتی همۀ دنیای شما در آن آدم خلاصه میشود و این دقیقا همان نقطهای است که رابطه به خطر میافتد.
در بین زوجینی که رابطۀ سالمی دارند تا حدی فاصله وجود دارد، یعنی در عین حال که با یکدیگر هستند اما استقلال و فردیت خود را نیز حفظ میکنند. به عبارتی همسر تنها شخص زندگی آنها نیست بلکه فقط بخشی از آن را تشکیل میدهد.
شاید از خود بپرسید اشکال اینکه همسرم تمام دنیای من شود چیست؟
حتی در نگاه اول کمی رمانتیک به نظر میرسد و در روزهای ابتدایی از این نزدیکی لذت میبرید اما به مرور زمان از یکدیگر خسته شده و دعواها و اختلافات سر باز میکنند درست مشابه چالشی که برخی زوجها در دوران پاندمی کرونا با آن درگیر شدند.
در یک رابطۀ سالم، افراد به فضایی برای نفس کشیدن و دور بودن از یکدیگر نیاز دارند و چنین حد و مرزی ضروری است.
راههای مقابله با افسردگی بعد از مهاجرت
مهاجرت به تنهایی مسیری دشوار است و وقتی افسردگی نیز به این ملقمه افزوده میشود، دیگر احتمالا کمکی از دمنوشهای آرام بخش، بستنی و شکلات برنمیآید بنابراین بهتر است که هرچه زودتر دست به کار شوید و برای درمان افسردگی خود اقدامی موثر انجام دهید.
از روانشناس کمک بگیرید
مهاجرت، کار آسانی نیست و فشار روانی، استرس و اضطراب زیادی را به شما تحمیل میکند بنابراین ابتلا به افسردگی بعد از اینکه مهاجرت میکنید، بسیار محتمل است. در زمان وقوع افسردگی بهتر است از روانشناس کمک بگیرید. اگر یافتن روانشناس برای شما سخت است یا هنوز آنقدر به زبان کشور جدید مسلط نیستید تا با روانشناسی خارجی زبان صحبت کنید حتما در جلسات حضوری و آنلاین با متخصصین هم زبان و هم فرهنگ خود ارتباط بگیرید.
در همین راستا بسیاری از موسسات سیستمی کارآمد برای ارائه مشاوره آنلاین به مهاجرین خارج از ایران راه اندازی کردند که دسترسی را بسیار راحت کرده است.
برای رزرو وقت مشاوره آنلاین با متخصصین چمان به بخش رزرو وقت مراجعه کنید و فرم مربوطه رو پر کنید.
انگیزههای خود را مرور کنید
اگر با افسردگی پس از مهاجرت دست و پنجه نرم میکنید احتمالا لحظاتی را تجربه خواهید کرد که نسبت به اقدام خود برای مهاجرت و دوری از هرآنچه که برای شما عزیز و آشنا بوده است احساس پشیمانی شدید میکنید، در چنین زمانیهایی به خاطر داشته باشید:
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند (مولانا)
«رشد، توانایی به تعویق انداختن لذت است» شاید این جمله از زیگموند فروید بتواند بهتر حق مطلب را ادا کند تا برای رسیدن به اهدافی که در نهایت منجر به رشد ما میشوند، لازم است رنج حاصل از آنها را نیز برداریم.
بنابراین میتوانید هر شب قبل از خواب اهداف و انگیزههای خود را از مهاجرت مرور کنید که به چه دلیلی حاضر به تحمل این سختیها شدید برای اینکه به چه چیزهایی دست یابید؟ و در دراز مدت چه سودهایی برای شما خواهد داشت؟
نقطه را به دایره تبدیل کنید
شاید در روزهای ابتدایی مهاجرت کسی را نشناسید و برقراری ارتباط برای شما سخت و انرژیبر باشد اما به مرور زمان دایره اجتماعی اطراف شما از یک نقطهی غیرقابل دیدن در صفحهی زندگی به دایرهای بزرگتر تبدیل میشود که شما را در برگرفته و فواید بیشماری بر سلامت روانتان میگذارد.
تاثیر روابط اجتماعی را دست کم نگیرید این موضوع نه تنها شخصا به سود شماست بلکه اگر با همسر خود مهاجرت کرده باشید، به حفظ رابطهی زناشوییتان نیز کمک میکند.
قدمهای کوچک بردارید!
شاید در ابتدا ترس گفتن جملهای اشتباه شما را از ارتباط برقرار کردن بازدارد اما تنها کافیست اولین قدم را برداشته و حرکت کنید حتی در صورت لزوم از پانتومیم برای رساندن منظور خود استفاده کنید، به عبارت دیگر استانداردهای خود را آنقدر بالا در نظر نگیرید تا به طور کلی از اقدام اولیه ناامید شوید. جسارت شروع و حرکت در امتداد آن ارزشمند است، نه عالی و بینقص شروع کردن.
احتمال دارد خود را محق ابراز احساس ناراحتی و ناامیدی ندانید زیرا با خود میگویید که قبل از مهاجرت، امیدها و آرزوهای زیادی در سر داشتید پس اکنون باید شاد و شکرگزار جایگاه فعلی خود باشید اما نیستید و از این بابت احساس شرم نموده و خود را نمک نشناس تصور میکنید گویی به تمام آن آمال و آرزوها پشت پا زدهاید!
اما بهتر است این نکته را در نظر بگیرید که تجربۀ چنین احساساتی طبیعی است و باید به خود حق ناراحتی و دلتنگ شدن بدهید تا بتوانید راهی برای کنار آمدن با این احساسات و هیجانات منفی بیابید.
افسردگی چیزی نیست که آن را زیر لبخندهای اجباری پنهان کنید تا دیگر وجود نداشته باشد بلکه نیازمند اقدامات درمانی به موقع و مناسب است.
کلینیک روانشناسی چمان
مهاجرت راهی پر فراز و نشیب است که علی رغم تمام سختیها، خیلی از مردم همچنان آن را انتخاب میکنند زیرا خواهان زندگیِ پربارتری هستند. اگر به انتخاب خود پایبد ماندید و برای غلبه بر افسردگی بعد از مهاجرت به کمک نیاز داشتید، به روانشناس مراجعه کنید.
کلینیک روانشناسی چمان با ارائه خدمات مشاوره آنلاین میتواند در راه سبز مهاجرت همراه شما باشد.
برای رزرو وقت مشاوره آنلاین با متخصصین چمان به بخش رزرو وقت مراجعه کنید و فرم مربوطه رو پر کنید.