مفهوم پیوند عاطفی یا به بیان سادهتر دلبستگی (Attachment) اولین بار توسط جان بالبی در جهان علم روانشناسی مطرح گردید. او معتقد بود ایجاد دلبستگی و شکل دادن پیوندهای عاطفی یکی از نیازهای غریزی و بیولوژیک همه ی ما انسانهاست.
او تأکید داشت که با وجود مشترک بودن نیاز به دلبستگی در همۀ ما انسانها، ظرفیت و توانایی ما در ارضا این نیاز به یک اندازه نیست.
به همین علت، هر یک از ما به شیوهای متفاوت، روابط عاطفی و دلبستگیهای خود را مدیریت میکنیم و ضمناً استراتژیهایی که در شکلدادن و مراقبت کردن از دلبستگیهای خود داریم نیز متفاوت است.
بالبی بخش مهمی از این تفاوت را به نحوهی بزرگ شدن انسانها در دوران کودکی نسبت میداد.
این فیلم را حتماً ببینید:
سنگ بنای شخصیت ما کی شکل میگیرد؟
در هفته های اول زندگی، نوزاد تقریباً به طور کامل به مادر خود وابسته است. یعنی بدون وجود او قادر به ادامه ی زندگی نیست؛ بنابراین هم از نظر جسمانی و هم عاطفی وابسته ی اوست.
ایجاد احساس دلبستگی در کودکان از ۶ ماهگی شروع میشود و کودک یکسری رفتارهای دلبستگی مانند:
گریه کردن، لبخند زدن، آواگری، جهت یابی چشمی، گریه کردن به هنگام ترک مادر، دنبال کردن، تقلید کردن، پنهان کردن صورت در آغوش، چسبیدن، بلند کردن بازوها به هنگام سلام و به هم زدن دستها هنگام حرکت به سمت مادر، را از خود نشان میدهد.
نکتۀ مهم اینجاست که اگر مادر و یا مراقب اصلی به این رفتارها پاسخ مناسب بدهد، کم کم احساس دلبستگی را در کودک ایجاد میکند، اما اگر در پاسخگویی به این رفتارها ضعیف باشد، در کودک احساس ناامنی به وجود می آید.
واقعیت اینجاست که کودکان با ورود به این دنیا دچار شوک می شوند. برای همین است که لحظه تولد گریه می کنند رفتارهای آرام و پاسخگویی درست به نیازهای عاطفی و جسمانی او باعث میشود اولین تجربیات او در این دنیا خوشایند و آرامش بخش باشد. در اینصورت او احساس میکند این دنیای جدید مکانی قابل اعتماد می باشد و سبک دلبستگی ایمن در کودک شکل میگیرد.
اما در صورتی که مراقبین کودک نتوانند این احساس امنیت را در او ایجاد کنند، کودک به این نتیجه میرسد که این دنیا و انسان هایش غیر قابل اعتمادند و سبک دلبستگی نا ایمن در او شکل میگیرد. مهم تر از همه اینکه این الگوهای ذهنی تا آخر زندگی فرد می تواند ادامه پیدا کند، پس اینجا است که به اهمیت انواع سبک های دلبستگی پی می بریم.
عوامل دخیل در کیفیت سبک دلبستگی
- حساسیت: به دو معنی به کار می رود یکی زمان حساس(optimal time) و دیگری به معنی حساسیت طرفین و توجه عاطفی مراقب (sensitively)، باید توجه کرد که توجه عاطفی مراقب تا ۳سالگی خیلی مهم است و بعد از آن جبران این کمبود تقریباً ممکن نیست.
- در دسترس بودن مراقب
- پاسخگو و حامی بودن تصویر دلبستگی
- فرصت برقراری ارتباط نزدیک و پذیرش از سوی والدین
- کیفیت مراقبت و پرستاری (مثلاً بلافاصله پس از اعلام نیاز کودک به او پاسخ دهند)
- ویژگی نوزاد (مثلاً اوتیسم)
- شرایط خانوادگی (از دست دادن شغل، نزاع خانوادگی)
انواع سبکهای دلبستگی
دلبستگی ایمن در کودک
زمانی که مادر به نیازهای کودک خود به درستی پاسخ بدهد، سبک دلبستگی فرد ایمن میشود. افراد با سبک دلبستگی ایمن، دارای عزت نفس بالایی هستند، دنیا را یک جایگاه امن می دانند. آنها نسبت به انسان ها درست اندیش هستند و در ارتباطات خود، واقعیت را بنای تفکر قرار میدهند.
آنها به این مسئله اعتقاد دارند که همه ی انسانها ذاتا خوب هستند اما گاهی بی اعتماد می شوند. آنها فقط و فقط بر اساس شواهد واقعی به انسان ها بی اعتماد می شوند. اینگونه افراد که با سبک های دلبستگی رشد پیدا کرده اند، با انسانها به راحتی وارد ارتباط می شوند و با ساختار و چهارچوب منظمی به آنها نزدیک می شوند.
آنها نسبت به خود و شخص مورد علاقه شان و همچنین نسبت به روابط بین فردی شان مثبت و واقعی فکر میکنند. آنها اغلب از روابط خود احساس رضایت و خشنودی میکنند.
جالب است بدانید، افرادی که سبک های دلبستگی ایمن دارند روابط بلند مدتتری دارند و نسبت به دیگران متعهدتر هستند. این دسته از افرد دارای هوش هیجانی بالایی هستند و به درستی میتوانند هیجان و احساسات خود را شناسایی و مدیریت کنند.
آنها به تصمیم گیریهای موثر در زندگی دست زده و توان مقابله با تنیدگیها را به طور اثربخش دارند.
جالب است بدانیم که بهره هوش سنتی یا IQ میتواند فقط ۲۰ درصد از موفقیت فرد را مشخص کند و ۸۰ درصد مابقی از هوش هیجانی یا EQ نشات میگیرد که با دلبستگی ایمن رابطه ی مستقیم دارد.
ویژگیهای دلبستگی ایمن در کودکان و بزرگسالان
به عنوان کودک
- قابلیت جدا شدن از والد
- کسب آرامش از والدین به هنگام ترس
- هیجانات مثبت به هنگام بازگشت والدین
- ترجیح دادن والدین بر بیگانگان
به عنوان بزرگسال
- پایدار بودن روابط پایدار و قابل اعتماد
- خود باوری
- سهولت در اشتراک احساسات با دوستان
- جستجوی حمایت اجتماعی
کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، به هنگام جدا شدن از پرستار یا مراقب، چندان احساس ناراحتی نمیکنند. این کودکان به هنگام ترس، برای کسب آرامش و آسایش به والدین یا پرستار روی میآورند. این کودکان هرگونه تماسی که از سوی والد برقرار شود را با آغوش باز میپذیرند و با رفتار مثبت به آن واکنش نشان میدهند.
این کودکان با وجودی که از غیبت والدین خیلی احساس ناراحتی نمیکنند اما آنها را به وضوح بر بیگانگان ترجیح میدهند. والدین این کودکان معمولاً تمایل بیشتری برای بازی با کودکانشان دارند. به علاوه، این والدین به سرعت به نیازهای کودکانشان واکنش نشان میدهند و به طور کلّی نسبت به والدین کودکانی که دلبستگی نامطمئن دارند، به فرزندانشان پاسخگوترند.
در بزرگسالان، کسانی که دلبستگی ایمن دارند معمولاً به دنبال روابط قابل اعتمادتر و پایدارتری هستند. سایر ویژگیهای کلیدی دلبستگی مطمئن در بزرگسالان شامل خودباوری زیاد، لذت بردن از روابط صمیمانه، جستجوی حمایت اجتماعی و توانایی در به اشتراک گذاشتن احساسات با دیگران است.
افراد ایمن با وجود تعامل با اشکال دلبستگی، حامی و در دسترس یاد میگیرند که رنج و درماندگی قابل کنترل و موانع بیرونی قابل شکست هستند. افراد ایمن با مدیریت حوادث هیجانی یا ارزیابی مجدد آنها با واژههای سودمند، اغلب اوقات قسمتهای دیگر فرآیند هیجانی را تغییر نمیهند و یا سرکوب نمیکنند.
آنها چیزی را ایجاد میکنند که آن را واکنش فوری به تهدید می نامند. یعنی خود را از جنبههای مختلف هیجانات کنار کشیدن، ما از کیفیات سازگار و کارکردی آنها سود بردند.
آنها نسبت به هیجاناتشان باز باقی میمانند، احساساتشان را آزادانه و صحیح نشان داده و به دیگران انتقال میدهند و آنها را بدون تحریف تجربه میکنند، ابراز میکنند.
برای مثال: یک فرد ایمن می تواند خشم را به عنوان نشانه اوج که رفتار همسرش را باید بررسی و اصلاح شود، تجربه کند، عصبانیت می تواند به روشی تنظیم شده بروز داده شود و فرد بر روی اینکه اشتباهی را رفع کند، متمرکز میشود به جای اینکه سعی کند همسرش را تنبیه کند یا به او آزار برساند.
یک فرد با دلبستگی ایمن انتظار دارد که اشتباهات اصلاح شوند، زیرا این نشانه یک مشکل خاصل است و فرد مایل است تا روابط آسیب دیده بازسازی شوند. برای این فرد امید به معنی انتظار مثبت است که شریک رابطه با دیدن اشتباه فرد مایل به بحث در مورد موضوع و تغییر آن باشد.
آنها بدون ترس از دست دادن کنترلشان یا استیصال، به درماندگی خود توجه میکنند، زیرا افراد با دلبستگی ایمن در دسترس و پاسخگو بوده، ابراز هیجانات منفی منجر به حمایت و راهنمایی برای کاهش درماندگی میشود.
فرد ایمن حمایتکننده بوده و یاد میگیرد که درماندگی میتواند به درستی ابراز شود، بدون اینکه رابطه به خطر بیفتند یا خصومت، کینه جویی یا اضطراب از دست دادن کنترل یا ترک شدن را به همراه داشته باشد. سبک دلبستگی ایمن عمدتا با خودافشایی، اعتماد به همسر و رابطه جنسی بیشتری همراه است.
برای مشاوره و رواندرمانی کودک خود، همراه شما هستیم.
با ما تماس بگیرید: 021 - 88652505 - 021 - 88652502
دلبستگی ناایمن در کودک
این سبک دلبستگی به خاطر عدم توانایی مادر در برآورده کردن نیازهای اولیه ی فرزندش شکل میگیرد. در این سبک دلبستگی فرد توانایی اعتماد به دنیا و انسان ها را ندارد و احساس ناامنی در سرتاسر افکارش نقش می بندد.
انواع سبک دلبستگی ناایمن کدامند؟
۱. دلبستگی ناایمن اجتنابی
زمانیکه مادر از نظر عاطفی در دسترس نبوده و یا در ابراز علاقه و محبت ناتوان و غافل است، فرد به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی دچار میشود.
اگرچه اینگونه افراد در ظاهر افرادی خودکفا و مستقل هستند و از برقراری ارتباط گرم و صمیمانه با دیگران اجتناب می کنند، ولی بهتر است بدانیم که این رفتار پوششی بر روی درون ناامن و عزت نفس پایین آنها می باشد.
افراد مبتلا به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی، در جمع معمولا قلدرمآب و کنترل گر هستند و با زورگویی به دنبال کسب عزت نفس گمشده شان می گردند.
شکاک بودن جزو لاینفک شخصیت آنهاست. آنها بر این اعتقادند که همگان غیر قابل اعتمادند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
در هنگام جدا شدن از یک رابطه ی عاطفی آنها به ظاهر بهم نمی ریزند اما در باطن آشفته می شوند. علاوه بر پیوند عاطفی ناامن کودکی، بیماری افسردگی، وقایع ناگوار و شکست ارتباطی نیز می تواند عامل به وجود آمدن این سبک دلبستگی ناایمن باشد.
یعنی ممکن است افرادی باشند که در کودکی دلبستگی ایمن داشته اند اما به خاطر یک شوک عظیم دچار این سبک ارتباطی شده باشند. البته معمولا باز هم این احساس ناامنی ریشه هایی در کودکی آنها دارد.
این دسته از افراد اغلب افراد مشکوک و مسئله دار را انتخاب می کنند تا تاییدی بر الگوی بی اعتمادی خود بدست آورند. بنابراین معمولا در روابط خود بطور ناخودآگاه شکست را انتخاب می کنند.
۲. دلبستگی ناایمن دوسوگرا
زمانیکه مادر در برقراری پیوند عاطفی با فرزندش رفتاری غیر ثابت دارد، فرزند او دچار دلبستگی ناایمن دوسوگرا میشود، او همان الگوی دوسوگرایی با مادرش را با دیگر افراد اجرا میکند.
این دسته از افراد از عدم حضور فرد مقابلشان ابراز نارضایتی شدید می کنند اما وقتی به او می رسند باز هم ابراز نارضایتی می کنند. افراد مبتلا به دلبستگی ناایمن دوسوگرا هیچگاه نمیتوانند از بودن با معشوق خود لذت ببرند.
این افراد در روابط خود به دیگران اعتماد ندارند اما به امید برآورده شدن نیازهایشان، فردی بسیار وابسته و آویزان می شوند. نیاز شدید آنها دوست داشته شدن توسط فرد مقابل می باشد و آنها به امید کسب این آرزو هر کاری می کنند.
علائم افراد مبتلا به دلبستگی ناایمن دوسوگرا چیست؟
از نشانه های اینگونه افراد:
- حسادت شدید (ترس از دست دادن جفت)
- کنترل کنندگی
- شکاک بودن
- خرده گیری کردن
- انتقادگری
- جر و بحث زیاد بر سر مسائل بیهوده در روابط
رفتار وابستگی در اینگونه افراد بیش از دیگر سبک های دلبستگی دیده میشود، کودک وابسته نه تنها درصدد جستجوی تماس با مادرش است، بلکه دائماً در صدد کسب تایید و پذیرش از جانب اوست.
این سبک فکری در بزرگسالی نسبت به افراد دیگر تکرار میشود و فرد دائما در صدد کسب تایید و پذیرش از سوی دیگران می ماند.
۳. دلبستگی ناایمن آشفته
زمانی که نیازهای کودک نادیده گرفته شود و در پاسخ های مادر به رفتارهای دلبستگی ترس وجود دارد، فرد دچار سبک دلبستگی ناایمن آشفته میشود. اینگونه از افراد دارای مجموعه ای از ویژگی های افراد اجتنابی و دوسوگرا هستند.
این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند یا کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین، جدایی از والدین یا مورد سوء استفاده قرار گرفته شدن را دارند مشاهده میشود.
نکته بسیار جالب درباره ی انسان های ناایمن اینجاست که اگرچه میزان رضایت زناشویی در ناایمن ها کمتر است، اما میزان طلاق در۴ سال اول ازدواج در میان ناایمن ها کمتر است!
علت اصلی این مسئله آنست که آنها خود را مستحق زندگی آرام نمی دانند و تا حد مرگ مشکلات و سختی ها را تحمل می کنند و حتی جان خودشان را نیز به خطر می اندازند.
فلسفه ی توجیهی افراد مبتلا به دلبستگی ناایمن آشفته آنست که ما در راه عشق خود ثابت قدم می مانیم و تا سر حد مرگ پای آن می مانیم
تمام رفتارهای عاشقانه ی آنها از سر نیاز وحشتناک سیری ناپذیر آنها در جلب محبت معشوق می باشد.
نکته قابل توجه دیگر آنست که احتمال بی وفایی در این دسته از افراد بیشتر از دیگران است. شاید در عرف مردم این دیدگاه رایج باشد که انسان های وابسته یا ناایمن، عاشق هستند و بسیار وفادارند.
اما اینگونه از افراد به علت ترس شدید از خیانت، ممکن است در انجام آن پیش دستی کنند. منطق غلط فکری بعضی از آنها اینست که اگر خیانت نکنی، خیانت می بینی.
عواقب ایجاد سبک های دلبستگی ناایمن در افراد چیست؟
جان بالبی بیان کرد که: اگر این پیوند عاطفی میان فرزند و مادرش به شکل ناایمن برقرار گردد، فرد دچار مشکلات روانی و جسمانی زیادی میشود.
- شکل گیری عزت نفس پایین
- وابستگی شدید به دیگران یا استقلال
- اتکاء به نفس کاذب و پوچ
- عدم مدیریت بحران های زندگی
- افسردگی
از عمده ترین مشکلاتی هستند که انسان ها به خاطر داشتن سبک دلبستگی ناایمن با آن روبرو می شوند. وسواسهای غذایی، کم خوری و یا پرخوری نیز از مشکلات عمده جسمانی سبک دلبستگی ناایمن می باشد.
مشکلات اجتماعی زیادی نیز مانند:
- عدم خویشتن داری در اجتماع
- حفظ روابط دوستانه
- سرکشی در برابر قدرت و حکومت
- فقدان اعتماد به دیگران
- عدم همدلی با انسانها و
- داشتن دیدگاه منفی نسبت به انسانها
و همچنین دچار مشکلات یادگیری مانند مشکلات گفتاری و زبانی و اشکال در یادگیری می شوند.
اختلالات و بیماری های ناشی از کمبود سبک دلبستگی در کودکان
بیماری کمبود توجه و تمرکز و اختلال بیش فعالی و انواع مختلف اختلال اضطراب نیز از بیماری های رایجی است که علت عمده ی آن سبک دلبستگی ناایمن می باشد.
به خاطر داشته باشید که سبک دلبستگی، ویژگی یک رابطه نیست. بلکه توصیف رفتار و نگرش یک فرد در رابطه است. بنابراین ممکن است در یک رابطه مشخص، سبک دلبستگی هر یک از طرفین ،با دیگری متفاوت باشد.
بر خلاف نخستین روزهایی که بالبی نظریه دلبستگی را مطرح کرد، کمتر کسی شکل گیری همهی رفتارهای ما در رابطههای نزدیک را به دوران کودکی نسبت میدهد و در کنار تجربههای کودکی عوامل دیگری از جمله
- آموختههای ما در مورد رابطه های نزدیک
- انتظارات ما از هر رابطه
- تجربههای ما در روابط مشابه
با اینکه ساختار اصلی ذهن انسان در روند ارتباط او با مادرش شکل میگیرد و جو هیجانی حاکم بر این ارتباط، سبک ارتباطی او در طول عمرش را شکل میدهد و طبق نظریه ی دلبستگی، شکل گیری آن تا ۱۸ ماهگی صورت میگیرد اما تا ۴ سالگی نیز می تواند دچار تغییر شود.
اما امروزه روانشناسان و مشاوران با بکارگیری تکنیک های شناختی و رفتاری نوین، قادر به تغییر و درمان اختلالات مربوط به سبک دلبستگی انسان هستند.