اگر اهل مطالعه در احوالات دنیای روانشناسی باشید احتمالا حداقل یک بار نام اثر معروف دکتر ویلیام گلسر، “تئوری انتخاب” به گوشتان خورده است. این روزها بسیاری از روانشناسان و به ویژه درمانگران مثبتگرا، مفاهیم برگرفته از این تئوری را راهکاری برای بهبود روابط بین فردی و کیفیت زندگی انسانها میدانند اما تئوری انتخاب دقیقا چه میگوید؟
پیش از هر تلاشی شاید بتوان صفر تا صد این تئوری را در بخشی از کتاب خیره به خورشید اثر بنیانگذار روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال، اروین د.یالوم، خلاصه کرد که میگوید:
“تا وقتی به این فکر چسبیدهاید که دلیل خوب زندگی نکردنتان بیرون از وجودتان است، هیچ تغییر مثبتی رخ نخواهد داد.
تا زمانی که مسئولیت خود را بر دوش دیگرانی بیندازید که با شما بیانصافی میکنند، همچنان در بنبست میمانید. فقط خود شما مسئول موقعیتهای پیش آمده در زندگیتان هستید و فقط خودتان قدرت تغییر دادن آن را دارید. حتی اگر با محدودیتهای بیرونی همه جانبهای درگیر هستید، همچنان آزادی، امکان انتخاب و پذیرش برخوردهای مختلف در برابر این محدودیتها را دارید.”
با کمی تامل در همین اندازه از سخنان یالوم درمییابیم که تئوری انتخاب احتمالا بر حل تعارضات درون فردی و بینفردی از طریق تمرکز بر کنترل درونی و دست کشیدن از تلاش برای کنترل بیرونی تاکید دارد. تئوری انتخاب یعنی درک کنی و بپذیری که همیشه همه چیز به تو بستگی دارد.
تولد تئوری انتخاب با ظهور واقعیت درمانی
دکتر ویلیام گلسر نخستین بار در سال 1965 مدل جدیدی در خصوص آسیب شناسی و درمان اختلالات رفتاری و روانی ارائه نمود که واقعیت درمانی نام گرفت. در مدل واقعیت درمانی باور درمانگر بر این است که عدم مسئولیتپذیری در برابر انتخابها و نادیدهانگاری واقعیت، موجب بیمار شدن روان فرد و ناکارآمدی او در زندگی شده است.
پس با کمک به فرد بیمارو آسیب دیده از طریق شفقت، مهربانی و آموزش مسئولیتپذیری میتوان کمک کرد تا به جای فرار از واقعیت و تلاش برای انکار یا فرو رفتن در نقش قربانی، شیوه درست پاسخگویی به نیازهای بنیادی خود و کنترل درونی را یاد بگیرد.
پس از استقبالی که از این روش درمانی صورت گرفت دکتر گلسر بار دیگر در سال 1994 تئوری انتخاب را به عنوان بنیان نظری مدل واقعیت درمانی ارائه کرد. در یک کلام میتوان گفت که این تئوری به دنبال پاسخ این پرسش است که انسانها در شرایط مختلف چگونه و چرا نوع خاصی از رفتار را دارند.
تئوری انتخاب بر این باور است که تمامی آنچه که در زندگی تجربه میکنیم یک رفتار است برای مثال همانطور که غذا خوردن یک رفتار انتخابی در پاسخ به نیاز گرسنگی میباشد افسردگی، اضطراب و عدم تعادل در رابطه عاطفی نیز یک رفتار است. از نظر دکتر گلسر حتی توهمات یک بیمار سایکوز (روانپریش) نیز یک رفتار است.
تئوری انتخاب دکتر گلسر بر اصل انتخاب رفتار برای ارضای نیازهای بنیادین استوار است.
این تئوری میگوید انسانها نیازهای بنیادینی دارند که برای تامین آنها اعمال و رفتار خاصی را در موقعیتهای مختلف انتخاب میکنند حال اگر فرد به دلایل مختلف روانشناختی نتواند روش تحلیلی درستی برای ارضای این نیازهای بنیادی داشته باشد دست به رفتارهایی میزند که او را واجد شرایط غرق شدن در گرداب اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و سایر اختلالات روانی میکند.
تئوری انتخاب و نیازهای بنیادین
همانطور که تا به اینجا گفته شد، تئوری انتخاب ارضای نیازهای بنیادین را نیرو محرکه بروز رفتار در انسان میداند.
از نظر دکتر گلسر اگرچه این نیازهای بنیادین به طور ذاتی و مشترک در تمام انسانها از بدو تولد وجود دارند اما سطوح آنها در همه یکسان نیست و همین امر موجب میشود که ما شاهد رفتارهای متفاوتی از انسانها در موقعیتهای یکسان باشیم. عوامل ژنتیکی و عناصر شکل دهنده محیط زندگی، از جمله دلایل تفاوت میان سطوح نیازهای بنیادین انسانها هستند.
به گفته دکتر گلسر اگر میخواهید علت رفتار خود و دیگران را درک کنید ابتدا باید این نیازهای بنیادین را به خوبی بشناسید که عبارتند از:
- نیاز به بقا و زنده ماندن
- نیاز به عشق و احساس تعلق
- نیاز به قدرت (رشد، پیشرفت و ارزشمندی)
- نیاز به آزادی
- نیاز به تفریح و سرگرمی
تئوری برجسته انتخاب بر این مسئله تاکید دارد که برای مثال در یک رابطه عاطفی هر دو طرف نیاز بنیادین عشق یا قدرت را درون خود احساس میکنند اما سطوح و شدت این نیازها در آنها متفاوت بوده و همین امر موجب تفاوت عملکرد احساسی و رفتاری در رابطه میشود.
دقت داشته باشید که بر اساس تئوری انتخاب شدت و ضعف در هیچ یک از نیازهای بنیادین مزیت یا عیب محسوب نمیشود بلکه تنها نکته حائز اهمیت شناسایی نیازهای خود و تلاش برای ارضای کارآمد و درست آنها بدون آزار دیگران میباشد.
تئوری انتخاب و دنیای مطلوب ما
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا انسانهای بدبین و خوشبین به طور همزمان در یک بازه زمانی و موقعیت جغرافیایی زندگی میکنند؟ چرا حتی تمام اعضای یک خانواده دیدگاه مشترکی نسبت به اتفاقات زندگی ندارند؟ تئوری برجسته انتخاب تلاش نموده تا با تبیین مفهومی به اسم “دنیای مطلوب ما” به این پرسش پاسخ دهد.
بر این اساس برداشت متفاوت ما از واقعیت به دنیایی بستگی دارد که ما خالق آن هستیم. خلق این دنیای شخصی از بدو تولد توسط حافظه ما آغاز شده و تا آخرین لحظهای که زنده هستیم در حال بازآفرینی شدن است.
دنیای مطلوب را میتوان به قصری تشبیه کرد که شما مالک آن هستید و خشت به خشت آن را خودتان روی هم میگذارید. شما این آزادی را دارید که تک تک وسایل این قصر را انتخاب نموده و درون آن قرار دهید. حال فکر میکنید چه چیزی معیار انتخاب شما برای قرار دادن یک شخص، شیء یا رفتار در دنیای مطلوبتان خواهد بود؟ احساس خوب!
شما اشخاص، اشیاء، خاطرات، عادات رفتاری و فعالیتهایی را درون دنیای مطلوب خود ثبت میکنید که هنگام تجربه آنها احساس بهتری داشتهاید بنابراین هرآنچه که خارج از این دنیای مطلوب شخصی قرار گیرد احتمالا احساس خوبی در شما ایجاد نکرده و انتخاب شما نخواهد بود.
به یاد داشته باشید که ما واقعیت یک پدیده یا اتفاق را متناسب با دنیای مطلوب خودمان تفسیر میکنیم پس طبیعی به نظر میرسد که با دیگران همواره بر سر اینکه چه چیزی واقعیت است اتفاق نظر نداشته باشیم و تعارض ایجاد شود.
این تئوری بیان میدارد که رابطه معناداری میان این دنیای مطلوب اشخاص و شدت نیازهای بنیادین آنها وجود دارد. برای مثال اگر شما فردی هستید که به دنبال قدرت زیاد است احتمالا سیاست را در دنیای مطلوب خود قرار میدهید حال آنکه فردی با شدت بالای نیاز به عشق و تعلق، دنیای مطلوبی مملو از برنامههای خیریه و قرارهای عاشقانه خواهد داشت.
بنابراین در گام نخست، اگر میخواهیم الگوی رفتار کارآمدی داشته باشیم باید شدت نیازهای بنیادین و دنیای مطلوب خود را به دقت بشناسیم و در گام دوم اگر به دنبال برقراری روابط صلحآمیز و اثربخش با دیگران هستیم لازم است که درک کنیم آنها نیز نیازهای بنیادین و دنیای مطلوب خود را دارند که ممکن است با شدت نیازها و دنیای ذهنی ما در تعارض باشد.
تئوری انتخاب و روابط بین فردی
شاید بتوان عمل به راهکارهای تئوری انتخاب و دریافت کمک از رواندرمانگران مسلط بر مدل واقعیت درمانی را یکی از موثرترین رویکردها برای درک مشکلات زوجین و حل تعارضات بینفردی دانست.
دکتر گلسر در کتاب خود به تبیین این موضوع میپردازد که ما گاهی به طور غیر قابل پیشبینی عاشق کسی میشویم زیرا احساس میکنیم که او میتواند همراه مناسبی برای ورود به دنیای مطلوب ما باشد ولی اگر پس از شروع ارتباط نتوانیم به طور آزادانه و با راحتی دنیای مطلوب خود را با دیگری در میان بگذاریم و او را با واقعیتهای دنیای خود شریک کنیم احتمالا رابطه چندان خوب پیش نخواهد رفت.
حال نکته قابل توجه اینجاست که به اعتقاد گلسر اگر زوجین با تئوری انتخاب آشنا نبوده و درک درستی از نیازهای بنیادین و دنیای مطلوب نداشته باشند با فروکش کردن عشق سوزان اولیه و شروع اختلافات، احتمالا با بروز هر تعارضی در رابطه، به کنترل بیرونی متوسل شده و تلاش میکنند تا با کنترلگری، لجبازی و حتی گروکشی احساسی طرف مقابل را تغییر دهند و این روش هرگز جواب نخواهد داد.
این تئوری تاکید میکند که اگر ما از ابتدا با شخصی وارد رابطه عاطفی شویم که شدت نیازهای بنیادین او مکمل نیازهای ما بوده و درک متقابلی از دنیای مطلوب یکدیگر داریم، احتمال اینکه بتوانیم یک رابطه عاطفی پایدار و موفق داشته باشیم بسیار زیاد است.
حال اگر به هر دلیلی رابطه دچار اختلاف و تعارض شد هنوز هم دیر نشده و با دریافت کمک از یک رواندرمانگر فردی و زوجدرمانگر میتوانیم دست از کنترل بیرونی برداشته و با سیر و سفر در دنیای عمیق درون خود، رابطه را بهبود ببخشیم.
خیلی وقت ها گذشت زمان هیچ مشکلی را حل نمی کند. باید شجاعت داشت و با مراجعه به یک متخصص مشکلمان را حل کنیم.
برای رزرو وقت مشاوره خانواده با ما تماس بگیرید:
88652505 | 88652502 | 021
به یاد داشته باشید که این فرمول تنها محدود به رابطه عاطفی نبوده و در تمام روابط بین فردی مانند رابطه فرزندان و والدین، رابطه دوستی و حتی ارتباطات حرفهای محیط کار نیز پاسخگو میباشد.
سخن پایانی
تئوری انتخاب و رویکرد واقعیت درمانی یک نظریه قوی و قابل تامل است که در حال حاضر درمانگران بسیاری در سراسر دنیا به درمان بیماران روانرنجور با این روش مشغول هستند.
در این مقاله تلاش کردیم تا به طور کلی و خلاصه پایه اصلی این تئوری را تشریح کرده و مفاهیم اولیه آن را مرور کنیم. احتمالا با کنار هم قرار دادن این مفاهیم و توجه به اینکه که رفتار خروجی فکر و احساس است، میتوانید به درک نسبی از این نظریه برسید.
اما به یاد داشته باشید که علی رغم تمام آموزشهای عمومی و کتابهای متعددی که در حوزه تئوری انتخاب منتشر شده همچنان درک درست و عمیق این رویکرد نیز مانند هر رویکرد دیگری نیاز به مشاوره با درمانگر مطلع داشته و افراد غیر متخصص نمیتوانند تنها با خواندن کتابهای این تئوری، شروع به درمان و اصلاح اختلالات روحی و رفتارهای ناسالم خود نمایند.
اقدام بدون آگاهی شرایط را سختتر کرده و موضوعات را پیچیدهتر میکند.
درمانگران مسلط بر این تئوری در طی جلسات درمانی به شما خواهند آموخت که چگونه بر کنترل درونی تمرکز نموده و با مقابله در برابر وسوسه کنترل بیرونی، آرامش و سلامتی را به زندگی، روان و روابط خود دعوت کنید.
ما از ساعت 8 تا 21 در کلینیک هستیم. برای رزرو وقت مشاوره و روانشناسی تماس بگیرید: