در مسیر زندگی، همه ما با چالشهای متعددی مواجه میشویم که میتوانند بر احساسات، افکار و رفتارهای ما تأثیر بگذارند. گاهی این چالشها در قالب اضطراب، افسردگی، استرس یا احساس نارضایتی از زندگی بروز پیدا میکنند. در برخی موارد، ممکن است با مشکلاتی همچون ناتوانی در کنترل هیجانات، کاهش اعتمادبهنفس، دشواری در تصمیمگیری یا حتی احساس سردرگمی نسبت به مسیر زندگی خود روبهرو شویم. این مشکلات، بسته به شرایط فردی و محیطی، میتوانند گذرا باشند یا به یک چالش پایدار تبدیل شوند که کیفیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
در چنین مواقعی، ممکن است به این نتیجه برسیم که بهتر است از یک متخصص روانشناسی یا مشاور کمک بگیریم. اما درست در همین نقطه، سوال مهمی پیش میآید: کدام روش درمانی برای من مناسبتر است؟ آیا باید به یک درمانگر شناختی-رفتاری مراجعه کنیم؟ یا شاید رویکردهای تحلیلی و عمیقتر برای ما مفیدتر باشند؟
تعریف رویکرد درمان مبتنی بر فرایند
حقیقت این است که دنیای رواندرمانی طیف گستردهای از رویکردها و روشهای مختلف را شامل میشود که هرکدام با اهداف و مکانیسمهای خاص خود طراحی شدهاند. برخی از این روشها بر تغییر افکار منفی تمرکز دارند، برخی دیگر به پردازش هیجانات سرکوبشده میپردازند و برخی نیز به دنبال تقویت مهارتهای فردی و سازگاری با چالشهای زندگی هستند. با این حال، انتخاب یک رویکرد درمانی مناسب به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد؛ از جمله نوع مشکلی که تجربه میکنیم، نیازها و اهداف شخصی، و حتی سبک تفکر و شخصیتمان.
در طول سالها، رویکردهای مختلف رواندرمانی تلاش کردهاند تا مشکلات روانی را مانند بیماریهای جسمی طبقهبندی کنند. این روش، که در بسیاری از درمانهای سنتی دیده میشود، بر پایه این فرض بنا شده است که اگر بتوان مجموعهای از علائم را شناسایی و نامگذاری کرد، میتوان برای آنها یک درمان مشخص و استاندارد تجویز کرد. به همین دلیل، در بسیاری از موارد، افراد بر اساس نشانههایی که تجربه میکنند، تحت یک تشخیص خاص قرار میگیرند و سپس درمانگر بر اساس پروتکلهای از پیش تعیینشده برای همان تشخیص، فرایند درمان را پیش میبرد.
اما در دنیای واقعی، ذهن انسان به این سادگی عمل نمیکند. افراد، حتی اگر تشخیص یکسانی داشته باشند، ممکن است به دلایل کاملاً متفاوتی با آن مشکل مواجه شده باشند. به عنوان مثال، دو فرد که هر دو با علائم اضطراب شدید دستوپنجه نرم میکنند، ممکن است تجربیات، سبکهای شخصیتی، شرایط محیطی و فرآیندهای ذهنی بسیار متفاوتی داشته باشند. یکی ممکن است در نتیجه یک تجربه سخت در گذشته، به اضطراب مزمن دچار شده باشد، در حالی که دیگری ممکن است به دلیل تفکر بیش از حد درباره آینده و ترس از ناشناختهها دچار اضطراب شده باشد. حال اگر برای هر دوی آنها یک روش درمانی یکسان تجویز شود، احتمال زیادی وجود دارد که برای یکی مؤثر باشد، اما برای دیگری کارایی نداشته باشد.
این همان نقطهای است که درمانهای سنتی با محدودیتهایی روبهرو میشوند. این رویکردها اغلب بر پایه تشخیصهای ثابت و الگوهای مشخص عمل میکنند، در حالیکه واقعیت روان انسان، پویاتر و پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را در یک قالب ثابت جای داد. در نتیجه، بسیاری از افرادی که از روشهای سنتی استفاده میکنند، ممکن است احساس کنند که درمان آنطور که انتظار داشتند، بهبود قابلتوجهی در زندگی آنها ایجاد نکرده است.
در این میان، درمان مبتنی بر فرایند تلاش میکند این محدودیتها را برطرف کند. در این روش، به جای تمرکز صرف بر نام بیماری یا تشخیص بالینی، توجه اصلی به فرایندهای بنیادینی است که مشکلات روانی را ایجاد و حفظ میکنند. به عبارتی، در این مدل درمانی، به جای اینکه تنها به برچسب افسردگی، اضطراب یا وسواس فکری توجه شود، این پرسش مطرح میشود که چه الگوهای ذهنی، هیجانی و رفتاری باعث شدهاند که فرد دچار این مشکلات شود؟
چرا درمان مبتنی بر فرایند اهمیت دارد؟
توجه به تفاوتهای فردی: در درمان مبتنی بر فرایند، هر فرد به عنوان یک موجود منحصربهفرد در نظر گرفته میشود. این روش درک میکند که دو نفر ممکن است علائم مشابهی داشته باشند، اما دلایل و فرآیندهای درونی متفاوتی باعث بروز آن علائم شده باشد. به همین دلیل، مسیر درمان برای هر فرد باید شخصیسازی شود و متناسب با نیازهای او طراحی گردد.
تمرکز بر عوامل اصلی، نه فقط علائم: یکی از مشکلات رویکردهای سنتی این است که اغلب بر کاهش علائم ظاهری تمرکز دارند، بدون اینکه ریشه اصلی مشکل را بررسی کنند. اما در (Process-Based Therapy) PBT، هدف این است که عوامل بنیادینی که باعث ایجاد مشکل شدهاند، شناسایی و اصلاح شوند. به عنوان مثال، در درمان افسردگی، به جای تمرکز بر فقط بهبود خلقوخو، ممکن است بر فرایندهای زیربنایی مانند تفکر منفی تکرارشونده، تنظیم هیجانی ناکارآمد یا کاهش انگیزههای درونی و بیلذتی تمرکز شود.
دیدگاه شبکهای به مشکلات روانی: در این روش، مشکلات روانی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته از عوامل مختلف دیده میشوند، نه به عنوان یک بیماری مجزا. مثلاً ممکن است اضطراب یک فرد به دلیل الگوهای فکری خاص، تجارب گذشته، وضعیت فعلی زندگی و حتی نحوه پردازش اطلاعات در ذهن او باشد. در این روش، درمانگر این شبکه پیچیده را بررسی کرده و نقاطی را که میتوان تغییر داد، شناسایی میکند.
انعطافپذیری در درمان: یکی از ویژگیهای کلیدی درمان مبتنی بر فرایند، انعطافپذیری آن در استفاده از روشهای مختلف درمانی است. برخلاف روشهای سنتی که از یک پروتکل خاص پیروی میکنند، در این رویکرد، درمانگر میتواند از ترکیبی از تکنیکهای مختلف مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، ذهنآگاهی (Mindfulness) و سایر روشهای علمی استفاده کند تا درمان متناسب با نیازها و شرایط هر فرد تنظیم شود.
رویکردی علمی و مبتنی بر شواهد: درمان مبتنی بر فرایند، بر پایه پژوهشهای علمی و شواهد روانشناختی طراحی شده است. این رویکرد به جای تکیه بر الگوهای سنتی، از دادههای جدید و پیشرفته علوم شناختی، عصبشناسی و روانشناسی تجربی برای طراحی مداخلات درمانی استفاده میکند.
بهبود کیفیت زندگی، نه فقط کاهش بیماری (یا در نظر گرفتن ابعاد مختلف سلامت روان): درمان مبتنی بر فرایند به جای تمرکز صرف بر کاهش علائم، سعی میکند مهارتهای روانشناختی را بهبود دهد تا فرد در درازمدت بتواند مشکلات را بهتر مدیریت کند. به همین دلیل، علاوه بر تغییر رفتار، بر روی موضوعاتی مانند خودآگاهی، نحوه پردازش اطلاعات، توانایی تصمیمگیری و تنظیم هیجانات نیز کار میشود.
برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید:
مراحل درمان مبتنی بر فرایند چگونه است؟
تحلیل مشکلات و ایجاد نقشه ذهنی: در ابتدای درمان، درمانگر تلاش میکند با بررسی دقیق الگوهای فکری، هیجانی و رفتاری فرد، یک نقشه ذهنی از مشکلات او تهیه کند. این نقشه نشان میدهد که چگونه بخشهای مختلف زندگی فرد به هم متصل شدهاند و چه عواملی باعث ایجاد یا تشدید مشکلات شدهاند.
تمرکز بر فرایندهای کلیدی: به جای تلاش برای درمان نشانهها، درمانگر روی فرایندهایی که مشکلات را ایجاد و حفظ میکنند، کار میکند. مثلاً اگر فردی دچار اضطراب است، به جای فقط کاهش اضطراب، بررسی میشود که آیا او دچار تفکر بیش از حد، خودانتقادی یا اجتناب از موقعیتهای استرسزا است و سپس روی این موارد کار میشود.
نظارت و اصلاح روش درمانی: در این روش، روند درمان به طور مداوم بررسی شده و بر اساس پیشرفت فرد تنظیم میشود. اگر یک تکنیک خاص مؤثر نباشد، درمانگر از روش دیگری استفاده میکند تا به نتیجه بهتری برسد.
جمعبندی
درمان مبتنی بر فرایند، پاسخی به محدودیتهای روشهای سنتی رواندرمانی است. این رویکرد، با کنار گذاشتن الگوهای ثابت و کلیشهای، بر ریشهیابی مشکلات، توجه به تفاوتهای فردی، ترکیب روشهای مختلف درمانی و ایجاد تغییرات پایدار در زندگی فردی تأکید دارد. به همین دلیل، این روش نه تنها برای افرادی که به دنبال درمان مشکلات روانی هستند، بلکه برای کسانی که میخواهند رشد فردی و خودآگاهی بیشتری داشته باشند نیز یک انتخاب کارآمد و مؤثر است.
ما از ساعت 8 تا 21 در کلینیک هستیم. برای رزرو وقت مشاوره و روانشناسی تماس بگیرید:
گردآورنده: رضا پاریزی
روانشناس بالینی کلینیک چمان
منابع استفاده شده: Hofmann, S. G., Hayes, S. C., & Lorscheid, D. N. (2021). Learning process-based therapy: A skills training manual for targeting the core processes of psychological change in clinical practice. New Harbinger Publications.
Hofmann, S. G., & Hayes, S. C. (2019). The future of intervention science: Process-based therapy. Clinical Psychological Science, 7(1), 37-50.
Ciarrochi, J., Hernández, C., Hill, D., Ong, C., Gloster, A. T., Levin, M. E., … & Hayes, S. C. (2024). Process-based therapy: A common ground for understanding and utilizing therapeutic practices. Journal of Psychotherapy Integration, 34(3), 265