خیانت زناشویی در عصر دیجیتال
اولین سوالاتی که در رابطه با خیانت زناشویی در ذهنمان ایجاد میشود این است که اصلاً خیانت چیست؟ چه مرزی مشخص کننده خیانت از سایر روابط روزمره است؟
چطور میتوان برای رفتارهایمان مرزی تعیین کنیم؟ آن هم در عصر دیجیتال که در آن شبکههای اجتماعی، پیام کوتاه و ارتباطات فوری باعث دسترسی ما به همه امور شدهاند.
برای افرادی که در رابطه هستند فناوری نه تنها زمینهای برای بروز رفتارهای فریبنده فراهم میکند بلکه قلمرو جدیدی از حسادت و پارانویا ایجاد میکند.
زوجها نه تنها با استفاده از اینترنت از اعتماد یکدیگر سواستفاده میکنند بلکه در صورتی که به هم مشکوک شوند به راحتی به حریم خصوصی یکدیگر حمله میکنند و با زیر پا گذاشتن احترام متقابل وارد مرزهای شخصی یکدیگر میشوند.
حتما بخوانید : انواع اعتیاد به اینترنت: علل و علائم اعتیاد به آن
برای مثال به حساب فیسبوک هم سرک میکشند، تلفن همراه یکدیگر را چک میکنند و … در نهایت این بیاعتمادی چرخه عدم صداقت و پارانویا را تداوم میبخشد.
تعریف خیانت
در کنفرانس APA که در سال 2013 برگزار شد یک نظرسنجی انجام شد درباره آنچه مردم خیانت میدانند. این بررسی نشان داد که اکثر مردم نگرشهای متناقضی درباره خیانت دارند.
افراد شرکت کننده در این نظرسنجی گمان میکردند رفتارهایشان با معیارهای خیانت مطابقت ندارد اما همه رفتارهای مشکوک شریک زندگیشان را در طیف وسیعی از خیانت دستهبندی میکردند. این مشکل به این دلیل است که اغلب زوجها تعریف مشترکی از خیانت ندارند.
حتما بخوانید : تاثیر دروغ در زندگی مشترک: علل و تاثیرات دروغگویی
شاید درباره خیانت با هم بحث کنند یا گمان کنند در این باره که چه کاری را نباید انجام دهند توافق دارند اما در واقع هر کدام تعریف متفاوت و گاهاً متناقضی از خیانت دارند، چرا که تعریف هر فرد از خیانت بسته به فرهنگی که در آن پرورش یافته (بخصوص فرهنگ خانوادگی) متفاوت است.
پس اینکه زوجها تعریف مشترکی از خیانت و تعهد داشته باشند مهم است و عدم شفافیت در این مساله فضایی برای ابهام و فریب باقی میگذارد که منجر به سردرگمی و صدمه هر دو طرف میگردد.
یکی از مشکلات مرزبندی بین درست و غلط این است که لزوماً همه استانداردها جهانی نیستند. در واقع هر شخص باید خودش تصمیم بگیرد که در روابط خود با چه چیزهایی راحت است و سپس آن را واضح و صادقانه بیان کند و در عین حال هر دو طرف بپذیرند که هیچ کنترلی روی یکدیگر ندارند.
هر چه میان شما و شریک عاطفیتان مورد توافق قرار بگیرد باید محترم شمرده شود و به آن پایبند باشید.
تنها در صورتی که صادق باشید و طبق گفتههایتان عمل کنید میتوانید در طرف مقابل اعتماد ایجاد کنید.
در اینجا ما میخواهیم به 5 قانونی بپردازیم که هر شخص برای داشتن رابطهای مطمئن بهتر است از آن پیروی کند:
1. برای انتخابهای خود احترام قائل شوید
اگر شما و شریک عاطفیتان تصمیم به رابطه تک همسری دارید باید درباره تعریفتان از این مساله و نحوه شکلگیری رابطهتان به راحتی با یکدیگر صحبت کنید و زمانی که روشن شد هر یک به چه نحوه متعهد خواهید بود، مسئولیت کامل انتخاب خود را بپذیرید و به آن احترام بگذارید.
اشتباه رایجی که مردم میکنند این است که گمان میکنند اگر بخواهند وفادار باشند آزادیشان را از دست خواهند داد و شریک زندگیشان مجبورشان میکند تا از یک سری دستورالعملها پیروی کنند. در صورتی که این گونه نیست.
هیچکس نمیتواند شما را وادار به انجام کاری کند. اگر شما انتخاب کنید که تنها با یک نفر باشید این انتخاب شماست! شما میتوانید تصمیم بگیرید با یک نفر باشید و هنوز احساس آزادی کنید چون شما صاحب این انتخاب و تصمیمگیری هستید.
اگر زمانی درباره تصمیمی که گرفتهاید احساس تردید کردید یا خواستید تغییر عقیده دهید باید به صراحت درباره آن صحبت کنید نه اینکه برخلاف آنچه قبلاً درباره آن توافق کردهاید عمل کنید. اینکه گمان کنید هرگز جذب فرد دیگری نمیشوید یا تمایل به لاس زدن با دیگری را ندارید فریبی بیش نیست که منجر میشود برای رعایت تعهدتان در طولانی مدت استانداردهای غیرواقعیای و دشواری را تعیین کنید.
همچنین اگر سهواً یکی از محدودیتهایتان را نقض کنید ناگهان همه خطوطی که مرزبندی کردهاید محو میشوند و به دنبال آن سایر فعالیتهای ممنوعه را انجام میدهید و در نهایت با نقض توافقنامهتان به شریک زندگیتان آسیب میزنید.
حتما بخوانید : ترس از تعهد در مردان
2. استانداردهایتان را مستقل از شریکعاطفیتان تعریف کنید
ممکن است گاهی بر سر این دو راهی قرار بگیرید که احساساتتان را به عنوان فردی آزاد حفظ کنید یا ملاحظه شریک عاطفیتان را کنید. در این گونه مواقع برای حفظ تعادل بهترین راه این است که استاندارهایتان جدا از شریکتان باشد.
شما باید حتی در چالشبرنگیزترین شرایط طوری رفتار کنید که دوست دارید شریکعاطفیتان در آن شرایط رفتار کند. اگر شما فردی صادق، قابل اعتماد و سازگار هستید به احتمال زیاد همین رفتار را متقابلاً از شریکتان دریافت میکنید.
حتما بخوانید : رابطه عاطفی سالم چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
به علاوه جدا از اینکه در رابطهتان چه اتفاقی میافتد اگر یکپارچگیتان را حفظ کنید باعث احساس قدرت و استحکام شما میشود چرا که این صفات در هر رابطهای همراه شما خواهند بود.
3. قوانین غیرواقعی وضع نکنید
وقتی کسی با وضع بیش از حد قوانین شریک عاطفیاش را محدود میکند باید این حقیقت را در نظر بگیرد که: هزینه این رابطه چقدر است؟ این رابطه برای طرف مقابل چقدر میارزد؟
هر دو طرف باید قبل از وضع هر قانونی از خود بپرسند: آیا دارم محیط آزاردهندهای برای او ایجاد میکنم؟
آیا با این کارم او را از نظر روحی تحت فشار قرار میدهم؟
زمانی که مرزهای محدودکنندهای برای شریک خود تعیین میکنید معمولاً ویژگیهایی که باعث شده او در وهله اول جذب شما شود را از دست میدهید: کاریزما و گرمای رابطهای طبیعی.
رابطهای که مبتنی بر عاطفههای دستکاری شده و هشدارهایی باشد که باعث احساس گناه میشوند به سختی میتواند پایهای محکم داشته باشد و قابل تحمل باشد.
اینکه شما شخص مقابل را مجازات کنید چون فرد دیگری در نظرش جذاب بوده یا به شخص دیگری نگاه کرده میتواند بسیار محدودکننده و آسیبزننده باشد.
اگر شریک زندگیتان را به خاطر صداقت در مورد هرگونه جذابیتی نسبت به دیگران مجازات کنید به زودی جنبههایی از خود را پنهان میکند و حتی به شما دروغ میگوید.
حتما بخوانید : همزمان عاشق دو نفر شدن؛ نشانهها و راهکارهای حل مشکل چیست؟
قبل از اینکه با ترس و حسادت بیش از حد واکنش نشان دهید باید از خود بپرسید: احساسی که به من دست داده در مورد شریک زندگی من است یا در مورد خودم؟ آیا واقعاً فردی غیرقابل اعتماد است یا این منم که به او بیاعتماد هستم؟ چه میزان احساس ناامنی من بر روی رفتارم با شریک عاطفیام تاثیر گذاشته است؟
4. هرگز دروغ نگویید
همانطور که همیشه گفتهایم بزرگترین مشکل خیانت، فریبکاری است! دروغ گفتن به شریک زندگیتان یا تحریف واقعیت صراحتاً نقض حقوق بشر است.
هر آنچه شما و شریکتان آشکارا درباره آن به توافق میرسید خوب است اما دروغ و فریبکاری فقط باعث ایجاد فاصله و بیاعتمادی میشود (دو عاملی که برای هر رابطهای مخرب است).
حتما بخوانید : تاثیر دروغ در زندگی مشترک: علل و تاثیرات دروغگویی
ایجاد حس اعتماد کار بسیار دشواریست. انسانها به دلیل آزارهایی که در گذشته دیدهاند، طرد شدهاند یا فریبهایی که خوردهاند به سختی اعتماد میکنند.
با این حال اعتماد برای ایجاد ارتباط نزدیک، صمیمیت و عشق واقعی نیاز است. شریک زندکیتان باید کسی باشد که بتوانید با او به راحتی صحبت کنید و از او بازخورد صادقانهای دریافت کنید.
برخی از کارشناسان روابط معتقدند که همیشه صداقت بهترین سیاست نیست اما این یک باور اشتباه است. هیچ توجیحی برای اینکه با کسی که دوستش دارید صادق نباشید وجود ندارد. آیا خودتان ترجیح نمیدهید همسرتان راستگو باشد؟
آیا اگر متوجه شوید او زیر سایه دروغهایش به شما خیانت میکرده عصبانی میشوید؟ اگر به این سوالها پاسخ بله میدهید شک نکنید که او هم از شما چنین انتظاری دارد. صریح و صادق بودن با شریک زندگیتان تنها گزینه موجود است.
همچنین خیلی مهم است که به خودتان هم دروغ نگویید. مردم اکثراً خودشان را گول میزنند. مثلاً افرادی هستند که گمان میکنند اگر شریک زندگیشان متوجه خیانتشان نشود پس اشکالی ندارد و میتوانند به کارشان ادامه دهند.
در صورتی که این تعریف از خیانت فریبی بیش نیست. شما باید این را در نظر بگیرید که اگر شریک زندگی من متوجه رفتار من شود آن را خیانت تلقی میکند یا خیر؟
اگر درباره مسالهای مطمئن نیستید باید به صراحت آن را از شریک خود بپرسید و موضعتان را روشن کنید نه اینکه در توافقاتتان از ابهاماتی استفاده کنید که بعدها به عنوان راه فریب از آنها بهره ببرید.
5. مراقب دنیای مخصوص به خودتان باشید
رابطه شما بایست زندگیتان را گسترش دهد نه اینکه آن را محدود کند. آشنایی با فردی جدید شما را با دنیایی بدیع از فعالیتها، علایق، افراد، اماکن و ایدهها آشنا میکند.
با این حال بسیاری از زوجها بعد از مدتی وارد پیوندی فانتزی میشوند و توهم ارتباط جای ماده اصلی را میگیرد. در این حالت افراد هویتشان را به نفع هویتی ادغام شده رها میکنند که اگر چه ناخوشایند و خالی از هیجان است اما حس امنیت کاذبی ایجاد میکند.
حتما بخوانید : چطور خودمان باشیم؟
این تیپ زوج در پیوند فانتزیشان محدودیتهای بی شماری برای یکدیگر ایجاد میکنند و انتظار دارند طرف مقابل همواره کاری را انجام دهد که در ذهن آنها انتظار میرود.
در صورتی که آنها فراموش کردهاند که در ابتدای امر همین استقلال و منحصر بفرد بودن باعث شده که جذب یکدیگر شوند. بنابراین با گذشت زمان جذابیت خود را نیز از دست میدهند. هر چه شما زندگی شریک زندگیتان را محدودتر کنید او بیشتر دچار کینه و احساس گرفتاری میشود.
زوجهایی که علاقه به یکدیگر را از دست میدهند شروع به کینهورزی میکنند چرا که عشق و علاقهای که بینشان وجود داشته جای خود را به بازی دادن یکدیگر و رفتارهای خارج از انتظار میدهند.
پس در واقع با بزرگ نگه داشتن دنیای خود در واقع محیطی ایجاد میکنید که هر دو در آن رضایت خاطر بیشتری دارید و کمتر به دنبال ارتباطهایی خارج از چارچوب رابطهتان میگردید.
هر چه آزادی شما و شریک عاطفیتان بیشتر باشد احتمال اینکه به اعتماد یکدیگر خیانت کنید کمتر است.
در انتها اگر در رابطه عاطفی و یا زندگی مشترکتان به نوعی درگیر خیانت زناشویی هستید، می توانید از مشاوران خانواده و زوج درمانگران کلینیک چمان راهنمایی و کمک بگیرید: